جمهوری اسلامی ایران همواره طرحهای صلح یکجانبه و تحمیلی در مورد فلسطین را مردود دانسته و بر حق تعیین سرنوشت ملت فلسطین بهعنوان تنها راهکار پایدار تاکید داشته است؛ مؤسسه صیانت از زنان برای واکاوی عمیقتر طرح صلح ادعایی دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا و راهکارهای پیشرو، با علی امیدی، دانشیار گروه علوم سیاسی دانشگاه اصفهان به گفتوگو پرداخت تا ابعاد حقوق بشری طرح صلح ادعایی ترامپ را بررسی کند.
متن این گفتوگو به شرح زیر است:
نقش و تاثیر این طرح بر حق تعیین سرنوشت فلسطینیها را چگونه ارزیابی میکنید؟
متاسفانه باید گفت که کلا سیاست آمریکا از ابتدا و از زمان ایجاد رژیم صهیونیستی، همواره به نفع رژیم صهیونیستی و یکطرفه بوده است؛ البته آمریکا میخواست صلحی برقرار شود، اما صلحی به نفع رژیم صهیونیستی تا به اذعان خود بحران خاورمیانه را حلوفصل کند، اما در عمل، تندروهای صهیونیست همواره دنبال سیاستهای توسعهطلبانه بوده و طمع بر کل سرزمین فلسطین و حتی کشورهای عربی داشتهاند؛ از این جهت، طرح ۲۰ مادهای ترامپ نیز در همین راستا ارزیابی میشود و امتیازات ویژهای برای رژیم صهیونیستی قائل شده است.
حق تعیین سرنوشت بهعنوان یک حق بنیادی و مصداق قواعد شناختهشده و قواعد آمره است که تحت هیچ شرایطی امکان تخلف از آن وجود ندارد و همه کشورها موظف به رعایت آن هستند، اما اعمال این حق در طرح ترامپ، بهصورتی بسیار ناقص و معیوب پیشبینی شده است؛ به این صورت که در نهایت، دولت فلسطین مرز مستقلی تحت حاکمیت خود نخواهد داشت؛ یعنی مرزهای آینده دولت فلسطینی تحت کنترل رژیم صهیونیستی خواهد بود؛ امنیت و آسمان فلسطین نیز تحت کنترل رژیم صهیونیستی باقی خواهد ماند؛ مناطقی که صهیونیستها در آن شهرکسازی کردهاند، کماکان تحت کنترل آنان خواهد بود و از سرزمین فلسطین، درصد بسیار کمی، شاید حدود یک درصد، باقی خواهد ماند و فلسطینیها تنها یک خودمختاری بسیار محدود خواهند داشت.
یعنی در نهایت، دولتی که تشکیل خواهد شد، با شکلی جدید که تنها یک خودمختاری نسبی در امور داخلی خواهد داشت، اما از آن حاکمیت تام و تمام که در ماده یک منشور ملل متحد، مواد مختلفی از اعلامیه جهانی حقوق بشر، ماده ۵۵ منشور و نیز در ماده ۱ هر دو میثاق بینالمللی حقوق بشر (میثاقین) به صراحت تعریف شده است، خبری نخواهد بود؛ متاسفانه در طرح ترامپ، این تعریف بنیادین از حق تعیین سرنوشت، نادیده گرفته شده است.
رویکرد این طرح درباره جنبش مقاومتی فلسطینی حماس چیست؟
حماس محصول تحقیر، اشغال، زورگویی، استثمار و ستم علیه فلسطینیها است؛ ممکن است در این طرح صلح، حماس کمرنگ شود، اما مادامی که مشکلات اصلی فلسطینیها یعنی تحقیر آنان، نقض حقوق بنیادیشان، استضعاف، استثمار و اشغال سرزمینهایشان ادامه داشته باشد، اگر هم حماس نباشد، جنبش مقاومتی دیگری برای احقاق حق و مبارزه ظهور خواهد کرد؛ در نتیجه، با این فرض که حتی اگر جنبشی به نام حماس کمرنگ یا حذف شود، اما حماسهای دیگری، یحییها و سنوارهای دیگری ظهور خواهند کرد تا حق فلسطینیها را اعاده کنند.
این موضوع در تئوریهای سیاسی نیز ثابت شده است؛ بهتازگی پدی کتابی چاپ کرده (که به فارسی نیز ترجمه شده) و در آن به بحث «تحقیر و انتقام» پرداخته است؛ این کتاب نشان میدهد چگونه ملتهایی که تحقیر میشوند، به دنبال انتقام برمیخیزند؛ این نظریه در مورد ملت فلسطین نیز کاملا صدق میکند.
در مورد آوارگان و پناهندگان نیز باید عرض کنم که بحث تنها به آوارگان داخل غزه محدود نمیشود؛ در مورد آوارگان فلسطینی که خارج از فلسطین هستند، متاسفانه رژیم صهیونیستی بهشدت مقاومت میکند و بازگشت آنان به سرزمینهای خود را یک خط قرمز میداند؛ این در حالی است که این آوارگان از سال ۱۹۴۸ به بعد و درپی جنگهای مختلف، به زور از سرزمین خود خارج شدهاند؛ در طرح ترامپ، بحث بازگشت این آوارگان نیز به گونهای مسکوت مانده یا نادیده گرفته شده است.
درباره حاکمیت و کنترل گذرگاهها، بهویژه گذرگاههای مرتبط با مصر، در این طرح به گونهای پیشبینی شده که این گذرگاهها تحت کنترل ارتش رژیم صهیونیستی قرار خواهند گرفت؛ اگرچه ممکن است در حال حاضر چانهزنیهایی برای اعطای امتیازات محدودی به فلسطینیها در برخی گذرگاهها در جریان باشد، اما در کل و با استناد به دلایل امنیتی، کنترل نهایی در دست رژیم صهیونیستی خواهد بود.
آثار و پیامدهای منطقهای این طرح چگونه است؟
اگر این طرح صلح موفق شود، شاید تا حدی محور مقاومت کمرنگتر شود؛ چرا که اگر نهایتا یک دولت نیمبند فلسطینی تشکیل شود، این طرح حامیان قدرتمندی در جهان غرب و حتی شرق دارد و کشورهای عربی منطقه نیز از آن استقبال خواهند کرد؛ با توجه به شرایطی که در سوریه نیز وجود دارد، ممکن است محور مقاومت کمی تضعیف شود، اما این امر کاملا بستگی به چگونگی پیشرفت شرایط دارد؛ اگر رژیم صهیونیستی به تحقیر، آوارگی و زورگویی علیه فلسطینیها ادامه دهد، این طرح موفق نخواهد بود، اما اگر بتواند ثبات نسبی ایجاد کند، قطعا با استقبال برخی کشورهای عربی مواجه خواهد شد.
کشورهایی مانند عربستان، امارات، مصر و اردن نیز با همه موضوعهای مطروحه در این رابطه، به دنبال احقاق حداقل حقوق برای فلسطینیها هستند، اما احیای مرزهای ۱۹۶۷ با توجه به واقعیات میدانی، به نظر غیرممکن میرسد و کشورهای عربی نیز به این مسئله واقف هستند.
سازمان همکاری اسلامی و اتحایده عرب نیز مانند سازمانهای بینالمللی متاسفانه قدرتمند نیستند و نمیتوانند نقش موثری ایفا و تغییری اساسی ایجاد کنند.
تاثیر طرح صلح غزه بر ایران و واکنش احتمالی ایران چیست؟
ایران در مقابله با این طرح، میتواند از رسانههای بینالمللی که در اختیار دارد، برای جهاد بصیرت و شفافسازی استفاده کند و نشان دهد که این طرح بیشتر به نفع رژیم صهیونیستی است و حقوق فلسطینیان را نادیده میگیرد. هدف باید ایجاد خودآگاهی در جهان اسلام باشد تا همگان بدانند فلسطینیها نیز انسانهایی با حقوق مسلم هستند.
در بعد دیپلماتیک نیز ایران میتواند در روابط متقابل با کشورهای اسلامی و در سازمانهای منطقهای مانند سازمان همکاری اسلامی و اتحادیه عرب، موضوع زنده نگاه داشتن حقوق فلسطینیها را در دستور کار خود قرار دهد.
نظر شما در مورد چگونگی مقابله ایران با جنگ روانی دشمن چیست؟
ایران از طریق جهاد بصیرتافزایی در رسانهها به معنای عام و در محافل بینالمللی، میتواند این جنگ روانی و روایتسازی یکطرفه را تعدیل کرده و روایت یکطرفه آنان را متعادل سازد.
چشمانداز آینده این طرح را چگونه میبینید؟
هدف اصلی این صلح، در درجه اول تامین امنیت بیشتر برای رژیم صهیونیستی است و حقوق فلسطینیها در مراتب بعدی قرار دارد؛ پیشبینی من این است که نهایتا یک دولت خودگردان فلسطینی، اداره امور داخلی را بر عهده خواهد گرفت؛ رژیم صهیونیستی ثابت کرده که به قول و قرارهایش پایبند نیست؛ بنابراین پیشبینی میکنم حضور نظامی این رژیم در غزه و گذرگاههای اصلی ادامه خواهد یافت و کنترل شدیدی اعمال خواهد کرد و دولت خودگردان عمدتا مسئول امور داخلی، امنیت داخلی، خدمات شهرداری و دولتی خواهد بود.
در داخل جامعه اراضی اشغالی نیز یک شکاف شدید وجود دارد؛ راستهای میانهرو ممکن است از تشکیل یک دولت ضعیف فلسطینی و برقراری یک صلح دائمی استقبال کنند، اما تندروهایی مانند بنگویر و فاشیستهای مانند او که حتی نتانیاهو را نیز تحت فشار قرار میدهند، به کل فلسطین و حتی بخشی از جهان عرب طمع دارند و به چنین راهحلهایی قانع نیستند؛ آنان بهشدت افراطی و توسعهطلب هستند و با هرگونه مصالحه مخالفت میکنند؛ با توجه به اینکه ترامپ در راس قدرت است و صهیونیستها میدانند که بدون آمریکا نمیتوانند به حیات خود ادامه دهند، شاید این تندروها بهصورت موقت به حاشیه رانده شوند.
نکته دیگر این که دولت فلسطین از سال ۲۰۱۲ بهعنوان دولت ناظر غیرعضو در سازمان ملل پذیرفته شده و ۱۵۷ کشور آن را به رسمیت شناختهاند؛ اگر این طرح ۲۰ مادهای به نتیجه برسد، ممکن است جایگاه فلسطین در سازمان ملل از دولت ناظر غیرعضو به دولت عضو کامل ارتقا یابد؛ شاید آمریکا در این زمینه انعطاف نشان دهد، چرا که عضویت کامل نیاز به تایید اعضای دائم شورای امنیت دارد و شاهد یک مانور سیاسی در این زمینه باشیم؛ همچنین، فلسطین هماکنون عضو دیوان بینالمللی کیفری است و یکی از دلایلی که دیوان توانسته پروندههایی را علیه نتانیاهو بهعنوان جنایتکار جنگی مطرح کند، همین عضویت فلسطین است.
بنابراین، در صورت تشکیل دولتی هرچند نیمبند، ممکن است جایگاه فلسطین در سازمانهای بینالمللی ارتقا یابد و بتواند از سازوکارهای حقوقی بینالمللی برای احقاق حقوق خود بیشتر استفاده کند، اما در کل، متاسفانه سازمانهای بینالمللی ازجمله دیوان بینالمللی دادگستری تحت نفوذ قدرتهای بزرگ هستند؛ حتی اگر دیوان به نفع فلسطینیها رای دهد، چه کسی میتواند آن را اجرا کند؟ بنابراین، نمیتوان امید زیادی به این نهادها داشت.
ارزیابی شما در مورد آینده اجرای طرح صلح غزه چیست؟
با توجه به قرائن و شواهد موجود و آنچه بهطور رسمی اعلام شده، در اجلاس منامه فعلا در فاز اول، همه موافقت کردهاند، اما این امر کاملا بستگی به تحولات فازهای بعدی دارد؛ همانطور که عرض کردم، رژیم صهیونیستی و حتی آمریکا، بسیار بدقول هستند.
این امر بستگی به نقشههای پشت پرده ترامپ و نتانیاهو دارد؛ اینکه آیا آنان به مفاد صلح پایبند خواهند بود یا خیر؟ با توجه به سابقه آنان در خاک یکسان کردن مناطق، به شهادت رساندن دهها هزار فلسطینی و معلول کردن هزاران نفر، اگر این بار به تعهدات نسبی خود عمل کنند، میتوان گفت که قدمی به جلو برداشته شده است؛ به عنوان یک کارشناس، پیشبینی میکنم در این مرحله، احتمال اجرای نسبی طرح وجود دارد، چرا که دیگر چیزی برای از دست دادن باقی نمانده است.