یک پژوهشگر مسائل حقوق بشر میگوید: قدرت و نفوذ رسانهای و مالی آمریکا با وجود نقض آشکار حقوق بشر از سوی این کشور چه در داخل و چه در خارج، سبب شده سیستم نظارت بینالمللی حقوقبشری از سیاستزدگی رنج ببرد.
افسانه شیپوری: ۶ تا ۱۲ تیرماه در تقویم کشورمان به عنوان «هفته حقوق بشر آمریکایی» نامگذاری شده است . این هفته فرصت مغتنمی برای بازخوانی، افشا و تشریح جنایات آمریکا علیه بشریت و به ویژه ملت ایران است.
اقدامات تروریستی نظیر ترور و به شهادت رساندن آیتالله بهشتی و ۷۲ نفر از یاران امام و انقلاب، ترور آیتالله صدوقی، شلیک مستقیم به هواپیمای مسافربری ایران و شهادت ۲۹۰ مسافر بیگناه، بمبارانهای شیمیایی، تحریمهای ناجوانمردانه و غیرانسانی به ویژه تحریم دارویی در ایام شیوع کرونا و دهها مورد دیگر از مصادیق نقض حقوق بشر آمریکایی نسبت به ملت ایران است.
در سطح بینالمللی نیز نقض حقوق ملتهای آزادیخواه و کشتار آنان و همچنین رنگینپوستان ایالات متحده، جملگی نمایانگر چهره پلید و منفور آمریکا است. در این میان، سازمانهای بینالمللی نیز به جای ایفای نقش اصلی خود، تبدیل به یک بازوی نیابتی برای آمریکا شدهاند!
دکتر «محمود رضا گلشنپژوه» پژوهشگر مسائل و مباحث حقوق بشر، در گفتوگو با پایگاه اطلاع رسانی ستاد حقوق بشر به سؤالات مطروحه در این خصوص پاسخ داده است که متن کامل آن در پی میآید.
آمریکا طی سالیان متمادی در افغانستان ، عراق، یمن و .. مرتکب جنایات زیادی شده و اخیرآ هم شاهد نقض گسترده حقوق شهروندان امریکایی و نژاد پرستی دولت امریکا هستیم. شورای حقوق بشر سازمان ملل با اتخاذ موضعی خنثی، به محکومیت نژادپرستی در جهان بسنده کرد! چرا پس از گذشت سالها هنوز دوگانگی آراء نهادهای بینالمللی پابرجاست؟
یکی از حوزههایی که به نظرم ما ورود درستی به آن نداشتهایم،حوزه دشمنشناسی است. یعنی شناخت قوت و ضعف حقیقی دشمن و برنامهریزی صحیح و بدور از انفعال و در همانحال به دور از هیجانزدگی برای مقابله با دشمن. اینکه فرد، نقاط قوت حریف را با تحسین توام با هراس نگاه نکند و نقاط ضعف آنرا هم با دستکم گرفتن توام با تمسخر شمارش نکند، از اصول یک رصد و بررسی دقیق و علمی و هوشمندانه است. ما متأسفانه در نگاه به آمریکا، بهعنوان دشمن اثباتشده کشورمان، این ضعف در نگرش و ارزیابی دقیق را داشتهایم. ضمن آنکه در حقیقت آمریکا و شیوه مقابله صحیح با آن در برهههای زمانی مختلف کنار گذاشته شد.
اگر بتوانیم به نقاط قوت و ضعف آمریکا در حوزههای مختلف و بهویژه در حوزه حقوق بشر، به صورت علمی و بدون پیشداوری نگاه کنیم، پاسخ سؤال مشخص میشود.
آمریکا در کنار مسوولیت مستقیم و پایدار در بسیاری از نقضهای حقوق بشری رخداده در جهان در حدود هشت دههای که از تأسیس سازمان ملل و تدوین منشور حقوق بشر گذشته، و در کنار تبختر و استثناگرایی خود، ابزارهایی را در دست دارد که مانع از آن میشود که بتوان آنرا بهسادگی در قالب سازوکارهای شورا همچون تعیین گزارشگر کشوری محکوم نمود.
یکی از این ابزارها، نزدیکی و همخوانی ذهنی و عملیاتی آمریکا با بخش عمدهای از کشورهایی است که قرار است درخصوص موارد نقض حقوق بشر در امریکا تصمیم بگیرند. تقریبا تمامی کشورهای غربی (از اروپا گرفته تا استرالیا و کانادا) و بسیاری از کشورهای غیرغربی (از ژاپن و کرهجنوبی گرفته تا عربستان و امارات و بحرین و بسیاری از کشورهای آمریکای لاتین و همچنین آفریقا) یا وابستگی کامل به حمایتهای مادی و معنوی و نظامی و اقتصادی آمریکا دارند یا بهشدت تحت تاثیر قدرت نرم و حتی میتوان گفت شیفته پیدا و نهان سبک زندگی آمریکایی هستند.
این کشورها هنگام رخدادن تحولی، همچون فوران احساسات سرکوبشده رنگینپوستان آمریکایی یا مشخص شدن نقش سربازان آمریکایی در نقض متعدد حقوق بشر در عراق، افغانستان، لیبی و ... کلیت بسته و پکیجی که بالا ذکر کردم را در نظر میگیرند، آنها را سبک و سنگین میکنند و در نهایت تصمیم میگیرند که له یا علیه آمریکا چه موضعی اتخاذ کنند.
ابزار دوم آمریکا نقش پررنگ و غالبا تعیینکننده آن در تامین مالی بسیاری از نهادهای بینالمللی (شامل نهادهای مرتبط با امور حقوق بشر بینالمللی) است. کوچکترین تهدید ضمنی یا آشکار امریکا میتواند بسیاری از کشورها را از پیگیری جدی اینگونه موارد نقض برحذر داشته و صرفا به دادن تذکر یا درخواستی محدود سازد. قدرت و نفوذ رسانهای آمریکا نیز ابزار مهم دیگری است که نباید از نظر دور داشت.
بااینحال، طی یک دهه گذشته، قدرت این ابزارها رو به افول داشته و تحولاتی آرام، اما ملموس در آن رخ داده است. این امر موجب شده برای آنانی که از سیستم ِسیاستزده نظارت بینالمللی حقوق بشری رنج میبرند، کورسوی امیدی فراهم شود.
آیا بازنگری در سازو کار حقوق بشری سازمان ملل امکان پذیر است و اگر هست چه راهکاری دارد؟
بله بازنگری امکانپذیر است، اما بازنگریهای ساختاری غالبا فرایند بسیار سختی دارند و نیازمند آرای بالایی هستند که امکان تحقق آنها را اندک میسازد، ضمن آنکه رسیدن به یک تصمیم جمعی، جدی و دارای ضمانت اجرا درخصوص یک موضوع آنهم در یک کلوپ با بیش از ۱۹۰ عضو، که غالبا ضمانت اجرایی خاصی را هم بهدنبال ندارد، اگر هم محقق شود، آنچنان کارساز نخواهد بود؛ گو اینکه امریکا در چند سال اخیر رویه بیاعتنایی آشکار به تصمیمات و درخواستهای بینالمللی را هم کلید زده و بهراحتی با ابزار خروج از پیمانها یا قطع کمکهای مالی خود، نهادهای بینالمللی را قبل از هرگونه تصمیمی علیه این کشور تحت فشار روانی زیادی قرار میدهد.
آمریکا همواره سایر کشورها را از جمله جمهوری اسلامی ایران را به نقض حقوق بشر متهم میکند! اما با وجود اینکه بردهداری و نقض گسترده حقوق بشر حتی در کشور خودش بیداد میکند هیچگاه پاسخگو نبوده است؛ چه سازو کاری نیاز است تا با این روند مقابله شود؟
شاید بتوان شاخصترین سازوکارهایی که مستقیما آمریکا را پاسخگو نمایند، به شرح زیر برشمرد:
اول؛ درخواست ۱۶ عضو شورای حقوق بشر برای تشکیل اجلاس ویژه برای بررسی وضعیت حقوق بشر در آمریکا
دوم؛ ورود دیوان کیفری بینالمللی به موضوع نقض حقوق بشر توسط آمریکا (مشابه روندی که برای جنایات آمریکا در افغانستان آغاز شده) و پایداری در تداوم این راه
سوم؛ تصویب قطعنامهای در شورای حقوق بشر علیه وضعیت حقوق بشر در امریکا و درخواست تعیین گزارشگر ویژه کشوری برای آن
اما هیچکدام از این راهها حتی اگر هم با موفقیت به انتها و نتیجه برسد، جز محکومیتهای اخلاقی و بدون ضمانت اجرا، اثری روی آمریکا نخواهد داشت. حتی اگر دیوان هم به رای محکومیت برسد، فضاهای فرار از احکام، برای دولت محکوم وجود دارد.
اما با استفاده از همین نگاه واقعگرا میتوان به موضوع، از منظر دیگری نگریست. ورود گزارشگران موضوعی، کمیسر عالی حقوق بشر، دبیرکل، تعدادی از دولتها و بسیاری از سمنها به موضوع رصد موارد نقض فاحش حقوق بشر توسط آمریکا (داخل و خارج از این کشور) مجموعهای را فراهم میسازد که میتوان به مرور مقامات این کشور را وادار به پاسخگویی کرد.
به عنوان مثال در چند سال گذشته، گزارشهای متعددی از گزارشگران موضوعی مختلف و همچنین کمیتههای ناظر بر معاهدات، حاوی نقاط ضعف جدی آمریکا در حمایت از وضعیت حقوق بشر شهروندانش بوده است. مجموعه انتقادات و پیشنهاداتی که قرار است در جلسه یوپیآر این کشور در چند ماه آینده طرح شود، و اکنون برای عموم قابل مشاهده است، طیف وسیعی از نقاط ضعف واضح و غیرقابل چشمپوشی از کاستیهای حقوق بشری این کشور در داخل و سیاستهای ضد حقوق بشری آن در خارج از مرزهایش را بهتصویر میکشد. همین محکومیت اخیر رفتارهای نژادپرستانه در آمریکا توسط شورا و نقد صریح آن توسط بخش عمدهای از نهادها،شخصیتها، کارشناسان و سمنهای حقوق بشری قدم کوچک اما موثری برای ایجاد ترکهایی بیشتر در سامانه استثناگرایی آمریکا است.
جمع این موارد با سه تحولی که در انتهای صحبتها در پاسخ به سؤال اول ذکر شد، نشان از بهبود اوضاع میدهد. اوضاعی که به آرامی اما اطمینان در حال تغییر از عدم پاسخگویی به لزوم پاسخگویی و پذیرش مسوولیت و جبران خسارت در حرکت است. این حرکت یقینا بسیار کند اما نویدبخش است.
در کنار مرجع رسمی و ملی حقوق بشری ایران، سازمانهای مردمنهاد هم فعالیت میکنند، نقش این نهادها در تبیین مواضع کشورمان در زمینه حقوق بشر و تأثیر عملکرد آنها در روشنگری افکار عمومی جهان در جهت اقدامات گزینشی شورای حقوق بشر را برای ما تحلیل بفرمایید؟
سازمانهای غیردولتی ایرانی، بهویژه در چند سال گذشته، مهارت و بلوغ بسیاری در حوزه فعالیت حرفهای در نهادهای بینالمللی همچون شورای حقوق بشر از خود نشان دادهاند و این بسیار ارزشمند است. ما در حال حاضر بیش از شصت سمن دارای مقام مشورتی نزد شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل داریم که تعدادی از آنها سالهاست بصورت حرفهای در اجلاسهای شورای حقوق بشر حضور دارند و در راستای اهداف خود فعالیت میکنند.
در چند سال اخیر بخش عمدهای از فعالیت اینگونه سمنها متمرکز بر رفع تحریمهای ظالمانه علیه شهروندان کشورمان بوده است. قرائت بیانیه علیه اقدامات یکجانبه تحریمی امریکا، نمایش درد و رنج بیماران و افراد آسیبپذیر همچون کودکان و سالمندان و افراد توانخواه از طریق برگزاری نمایشگاه در صحن سازمان ملل، رایزنی و آگاهسازی گزارشگران ویژه از تبعات تحریم بر مردم عادی علیرغم ادعاهای دروغین مقامات امریکایی مبنی بر تحریم نبودن دارو و غذا و تجهیزات پزشکی، و برگزاری نشستها و سخنرانیهای تخصصی برای سمنها و دیپلماتهای خارجی از جمله اقدامات اینگونه نهادهای غیردولتی در چند سال گذشته بوده است.
جالب آنجاست که گسترش شیوع ویروس کرونا و بستهشدن ساختمانهای سازمان ملل هم التزام سمنهای ایرانی به جمعیتهای هدف خود، بهویژه بیماران را بیشتر نمود و سبب شد تا در چند ماه گذشته چندین نامه جمعی از سوی سمنهای ایرانی خطاب به مقامات ارشد سازمان ملل در تقبیح سیاستهای ظالمانه و یکجانبه آمریکا منتشر شود. همه اینها بارقههای مثبت و روشنی در افزایش احتمال شکستن استثناگرایی و خودبرتربینی آمریکایی در نهادهای بینالمللی، بهویژه نهادها و سازو کارهای حقوق بشری است و انشاالله بصورتی عمیقتر و حرفهایتر تداوم خواهد یافت.