مارک که میخواهد ناشناس باقی بماند، سالها در عملیاتهای ویژهی نیروی دریایی آمریکا شرکت داشته است. اکنون چهل و چند ساله است و همچنان ظاهر و اندام اعضای نیروی دریایی را دارد. او کسی نیست که به این سادگیها بتوان او را ترساند اما خود اعتراف میکند: "هر بار که با کودک سربازان برخورد میکردم، کاملا هراس داشتم".
به گزارش ایسناخبرگزاری آلمان از نایروبی در گزارشی دربارهی کودک سربازان با اشاره به مطلب فوق افزود: مارک میگوید به این چشمهای بیروح نگاه میکنی و میدانی که هر اتفاقی ممکن است رخ دهد. نمیخواهی به سوی کودکان شلیک کنی اما میدانی که این کودکان آموزش دیدهاند که بکشند.
در سراسر جهان جنگطلبان و شبه نظامیان مبارزین جوانشان را دوست دارند؛ زیرا این پسرها و دخترها که بعضی فقط 10 سال از عمرشان گذشته، و از روستاهایشان ربوده شده و وادار شدهاند بجنگند، مبارزینی نترس هستند که برای جنگ آموزش دیدهاند.
برآورد میشود در سراسر جهان 250 هزار کودک سرباز وجود داشته باشد. فقط در اوگاندا و کشورهای همسایهی آن ژوزف کانی رهبر شورشیان دست کم 30 هزار کودک و نوجوان را ظرف بیش از 20 سال ربود.
با این حال همهی کودک سربازان ربوده نمیشوند. مثلا در شرق چاد طبق گزارش جدید سازمان عفو بینالملل فرستادگان گروههای شورشی مختلف کودک سربازانشان را به اردوگاههای پناهندگان میفرستند تا دیگر کودکان را به کار گیرند. برخی از کودکان برای گریز از فقر داوطلب این کار میشوند.
سازمان عفو بینالملل از پسربچهای به نام «عظام» اینطور نقل کرد: ما هیچ وقت غذای کافی برای خوردن نداشتیم. من میخواستم با این کار شرایط بهتری را برای خانواده و مادرم فراهم کنم».
گاهی خود والدین فرزندانشان را برای پیوستن به گروههای مسلح اعزام میکنند. آنها امیدوارند که پسرانشان در کنار مبارزین مسلح از امنیت بیشتری در مقایسه با ماندن در خانههایشان در روستاها برخوردار باشند.
برای بسیاری از کودکان راه بازگشتی وجود ندارد حتی اگر بخواهند فرار کنند. مثلا ارتش مقاومت کانی در جنگ داخلی شمال اوگاندا جنگجویان خردسال را وادار میکرد والدینشان را بکشند و روستاهای خود را به آتش بکشند. آنهایی که از انجام این کار سر باز میزنند کشته میشوند.
دورا آکل که به کودک سربازان پیشین در اوگاندا مشاوره داده است، میگوید: بسیاری از مردم که جنگ را تجربه کردهاند ترس خاصی از کودک سربازان دارند حتی وقتی که میدانند آنها مجبور شدهاند کارهای وحشتناک انجام دهند.
آموختن چگونگی استفاده از کلاشینکف، سلاح مطلوب شورشیان در مناطق مناقشه در سراسر جهان سوم به معنای واقعی کلمه بازی این کودکان است. برای بسیاری از کودک سربازان اسلحه بخشی از زندگی روزانهی آنها است.

جین آکلو که در 12 سالگی ربوده شد میگوید: به اینکه یک مبارز بودم افتخار میکردم. وقتی با سلاحم برای جنگیدن میرفتم احساس قدرت و شکستناپذیر بودن میکردم. وی اکنون در گولو فعالیت میکند و به کودک سربازان کمک میکند به زندگی غیرنظامی بازگردند.
اما این کار سادهای نیست. بهویژه برای آنهایی که جنگجویان چریک در جنگل بودند و شاهد مرگ فجیع همبازیهایشان بودهاند و وادار شدهاند مرتکب اقدامات بیرحمانه شوند. برای آنها جنگ هرگز تمام نمیشود.
طبق تحقیقاتی که در سال 2007 انجام شد، بخش عمدهای از کودک سربازان پیشین اوگاندا و کنگو همچنان از فشارهای روحی پس از حوادث ناگوار رنج میبرند.
آکل میگوید: بعضی از آنها دیگر نمیتوانند پرخاشگریهایشان را کنترل کند. حتی وقتی کهاز چیزی که به آن تبدیل شدهاند عذاب میکشند.
وی ادامه داد: و حتی وقتی نزد خانوادههایشان برمیگردند، خانوادههایشان از آنها بیم دارند. اغلب چیزی برای بازگشتن به سوی آنها وجود ندارد و هیچ راهی برای بازگرداندن کودکی از دست رفتهشان حتی در زمان صلح وجود ندارد.