X
GO
اخبار
تاریخ انتشار: شنبه 18 شهریور 1402
تعداد بازدید خبر : 158
تاریخ ثبت : شنبه, 18 شهریور,1402 | 11:39 ق.ظ
تاریخ انتشار : شنبه, 18 شهریور,1402 | 11:08 ق.ظ
تاریخ آخرین بروزرسانی : شنبه, 18 شهریور,1402 | 11:39 ق.ظ

«داریوش»؛ قربانی سیاست جداسازی اجباری در دانمارک/روایتی از زندگی یک کودک مبتلا به اوتیسم که از والدین خود جدا شد

  • «داریوش»؛ قربانی سیاست جداسازی اجباری در دانمارک/روایتی از زندگی یک کودک مبتلا به اوتیسم که از والدین خود جدا شد

سیاست جداسازی دولت دانمارک همچنان با روش‎هایی غیرانسانی و خشونت آمیز در جریان است؛ داریوش حیدری یکی از افرادی است که با وجود ابتلا به اوتیسم بر اساس همین سیاست از والدین خود جدا شده و به خانواده‎ای دانمارکی سپرده شده است.

 

داریوش حیدری، کودکی است که از سوی دولت دانمارک و به اجبار از والدین خود جدا شده است. اسماعیل حیدری و حمیده سلامتی، والدین داریوش حیدری با حضور در خبرگزاری میزان به پرسش‌های خبرنگاران درباره سرنوشت کودک مذکور و قوانین دانمارک و کشورهای غربی در جداسازی کودکان از والدین، پاسخ دادند. مشروح گفت‌وگو با خانواده داریوش حیدری را در ادامه می‌خوانید.

تفاوت های رفتاری داریوش؛ آغاز جریانی که زندگی خانواده حیدری را تغییر داد

حمیده سلامتی در آغاز با اشاره به اینکه در سال ۲۰۱۵ و پس از ازدواج با همسرم به دانمارک رفتم و ما در سال ۲۰۱۶ صاحب یک فرزند شدیم، گفت: سیستم تابعیت دانمارک، سیستم خاک نیست؛ به این معنا که صرف تولد در خاک دانمارک به معنای تابعیت این کشور نیست، بلکه پدر یا مادر باید دانمارکی باشند تا فرزند بتواند تابعیت دانمارکی داشته باشد؛ من و همسرم هر ۲، اقامت موقت دانمارک داشتیم که در پایان موعد تعیین شده باید تمدید می‌شد؛ اقامت داریوش نیز به واسطه اقامت من بود.

سلامتی با اشاره به اینکه در حدود هشت یا ۹ ماهگی فرزندش در پی مشاهده تفاوتش با دیگر کودکان، متوجه اختلال‌های رفتاری وی شد، اظهار کرد: کنجکاوی من در این رابطه سبب شد تا به تحقیق درباره این موضوع بپردازم و در نتیجه احتمال دادیم که وی مبتلا به «اِی دی اچ دی» یا اوتیسم است؛ در دانمارک همه امور مربوط به سیستم‌های آموزشی، بهداشتی، درمانی، ... به شهرداری‌ها ارتباط دارد و باید با آن‌ها هماهنگ شود و شهرداری‌ها از استقلال و اختیارات خاص خود برخوردارند؛ به‌همین دلیل ما برای اطمینان از ابتلا یا عدم ابتلای داریوش به اوتیسم و شروع احتمالی درمان وی در صورت ابتلا، با شهرداری ارتباط گرفتیم؛ شهرداری در پاسخ به ایمیل‌های ما اعلام کرد که امکان تشخیص این مسئله تا شش سالگی وجود ندارد و در واقع علم آن وجود ندارد؛ من در واکنش به این پاسخ گفتم که در ایران این بیماری در ۲ یا سه سالگی هم تشخیص داده می‌شود، چطور شما تا شش سالگی نمی‌توانید این موضوع را برسی کنید.

مادر «داریوش»، بیان کرد: درخواست‌های ما از شهرداری برای معرفی مراکز درمان برای «داریوش»، بی‌پاسخ ماند؛ در نهایت در پی بازگشت به ایران و مراجعه به یک پزشک ایرانی، نامه‌ای از سوی وی برای پزشکان دانمارکی به زبان انگلیسی گرفتیم که در آن نوشته بود تشخیص پزشک برای فرزندم، ابتلا به اوتیسم است؛ وی در این نامه اعلام کرده بود از آن جا که کودک نیاز به درمان دارد، اما خانواده در ایران ساکن نیستند، شما برای درمان اقدام کنید؛ پزشکان شهرداری این تشخیص را قبول نکردند و ما را به یک پزشک کودکان ارجاع دادند؛ پزشک مربوطه نیز اعلام کرد که شهرداری باید یک مرکز اوتیسم معرفی کند تا ما بررسی را آغاز کنیم، اما شهرداری هرگز این درخواست را قبول نکرد؛ تا اینجا هنوز مشکل درون خانواده ما بود و پای شهرداری به ماجرا و زندگی ما باز نشده بود؛ در واقع خانواده ما در آن زمان درگیر مشکل تشخیص بیماری داریوش بود.

مادر «داریوش» با اشاره به نقل مکان خانواده به یک شهر دیگر دانمارک به دلیل آغاز کسب‌ و کار جدید همسرش که به دلایل مختلفی موفقیت‌آمیز نبود و منجر به بازگشت مجدد آن‌ها به شهر محل سکونت اول شد، عنوان کرد: پس از بازگشت، خانه‌ای اجاره کردیم که به‌دلیل خالی از سکنه بودن در مدت زمان طولانی مشکلات متعددی داشت؛ از آنجا که صاحبخانه در سفر بود و امکان بازپس گرفتن پولمان برای اجاره خانه دیگر وجود نداشت و از طرف دیگر همه مسائل در دانمارک به شهرداری‌ها مربوط است، این بار برای حل مشکل رطوبت و قارچ خانه به شهرداری مراجعه کردیم که با قول مساعد آن‌ها مواجه شدیم.

سلامتی با اشاره به اینکه بازدید شهرداری از خانه با حضور ۱۳ نفر و به شکلی خارج از قاعده صورت گرفت، گفت: در واقع آن‌ها به بهانه دیدن در و دیوار قارچ‎زده و کپک‌زده خانه، برای ارزیابی کودک ما از جمله قد، وزن، ... آمده بودند و ایراد‌هایی نیز در این باره مطرح کردند؛ پس از این بازدید من به همسرم پیشنهاد دادم که با «داریوش» به ایران بروم و پس از حل مشکل خانه بازگردم که وی موافقت کرد و این تصمیم را به شهرداری اطلاع دادیم، اما با پاسخ آنها مبنی بر اسکان در محل تعیین شده مواجه شدیم؛ در واقع، در ایمیلی که به ما ارسال شد، آمده بود که در صورت عدم پذیرش این امر، کودک را از شما جدا می‌کنیم؛ و این آغاز روند اجباری بود که ما از آن کاملا بی‎اطلاع بودیم.

زندگی تحت نظارت شدید در مرکز خانواده

به گفته سلامتی، وی و همسرش تا مدتی پس از اسکان در «فمیلی سنتر» یا همان مرکز خانواده، اطلاعی از ماهیت این مکان نداشتند و آنها بدون هیچ توضیح و یا حق انتخاب گزینه دیگر به این مکان منتقل شدند.

مادر «داریوش» با اشاره به اینکه تصورشان از این نقل مکان ارائه کمک برای اسکان، به جایِ دادن کمک مالی جهت حل مشکل خانه در قالب رویکرد بشردوستانه از سوی شهرداری مربوطه بوده، گفت: ما بعد‌ها پس از مواجهه با آدم‌های عجیب و رویه عجیب‌تر و اجباری زندگی متوجه شدیم که «فمیلی سنترها»، محل نگهداری خانواده‌های معتاد، خانواده‌هایی فاقد تعادل رفتاری و دارای رفتار‌های خشن با کودکان، خانواده‌های دارای مشکلات روحی و روانی هستند تا به زعم دانمارکی‌ها یا خانواده اصلاح یا کودک از آنها جدا شود؛ نظارت در این مراکز بسیار گسترده است، یعنی از تردد‌ها تا ساعت خواب ساکنان فمیلی سنتر‌ها تحت نظارت قرار دارد؛ پس از جست‌وجو در این باره این پرسش برای من ایجاد شد که چرا ما را به این مکان منتقل کرده‌اند.

مادر «داریوش» به موارد متعددی از رفتار‌ها و نظارت‌های غیرمعمول بر زندگی خانواده‌اش به بهانه ارزیابی شرایط از جمله تصویربرداری مداوم از زندگی عادی یا حضور یک ناظر در اتاق خواب خانواده اشاره و اظهار کرد: آنها در این مکان از هیچ‌گونه رفتار ناقض حقوق بشری علیه ما از جمله ورود به حریم خصوصی ما فروگذاری نکردند؛ برخورد با ما به‌نحوی سختگیرانه بود که شائبه‌هایی از کودک‌آزاری تا تجاوز به کودک از سوی ما را درباره دلیل انتقال به این مرکز ایجاد کرده بود؛ در همه این مدت این پرسش برای من وجود داشت که دلیل انتقال ما به این مرکز و این رفتار‌ها چیست، به همین دلیل به تحقیق در این باره پرداختم.

سلامتی با اشاره به برخورد با ناظری که شب آخر حضور خانواده‌اش در «فمیلی سنتر» با ورود ناگهانی به اتاق، حریم خصوصی‌اش را نقض کرده بود، گفت: ما در چهار ماه اسکان اجباری در این مرکز همه دستورات را اجرا کردیم، اما گویا آن‌ها منتظر بهانه برای ارائه گزارش علیه ما بودند؛ صبح روز بعد یعنی در پایان دوره زندگی اجباری در «فمیلی سنتر» ما اعلام کردیم که در این مدت موفق به اجاره مسکن مناسبی شدیم که مورد تایید بازرسان هم قرار گرفته و شرایط زندگی‌مان سامان یافته است و در واکنش به درخواست آنها مبنی بر حضور ۲۴ ساعته ناظر نیز اعلام موافقت کردیم تا بهانه‌ای دست آن‌ها ندهیم؛ آن‌ها با مشاهده عدم مقاومت ما گفتند که ساعت پنج عصر در جلسه حضور پیدا کنید.

یادآوری صحنه جدا کردن داریوش، به تلخی مشاهده این روند در روز حادثه است

سلامتی درباره جلسه منجر به جدا کردن کودکش از سوی دانمارک، گفت: ۲ افسر دانمارکی با خودروی پلیس به همراه مسئولان به محل اسکان ما آمدند؛ داریوش ۲ سال و چهار ماهه در گوشه‌ای در حال بازی بود که به ما گفته شد یا داریوش را با رضایت خودتان به ما می‌دهید یا ما، او را به‌زور از شما جدا می‌کنیم.

مادر «داریوش» با توصیف شرایط بدحالی خود در آن روز، گفت: به من که دست و پایم می‌لرزید و حتی توان ناله کردن نداشتم، گفتند که وسایل و لباس‌های بچه را بیاور؛ من اصلا نمی‌فهمیدم چکار می‌کنم و در نهایت آنها بچه را بردند؛ یکی از گزارش‌های ارائه شده در دادگاه این بود که مادر داریوش تعادل روانی ندارد و هنگام جدا کردن کودک خودش را به زمین و در و دیوار می‌کوبید؛ من می‌گویم که این «خوک‌صفتان» احساسی ندارند تا بفهمند که یک مادر هنگام جدا کردن فرزند از آغوشش چه احساسی دارد.

سلامتی با اشاره به تاثیر عامل مهاجر و مسلمان بودن خانواده‌اش در فرآیند جداسازی داریوش، گفت: این فاکتور‌ها صد در صد موثر هستند؛ اگر من یک دانمارکی بودم، قطعا مشکلی برایم به‌وجود نمی‌آمد؛ جداسازی کودکان برای خانواده‌های دانمارکی‌ها معمولا در شرایطی رخ می‌دهد که خانواده‌ها به‌دلایلی مانند اعتیاد، الکلی بودن، ... فاقد صلاحیت هستند؛ در عین حال، قانون دانمارک تاکید دارد که خانواده بچه‌های اوتیستیک باید حمایت مالی شوند، زیرا مادر امکان کار کردن ندارد و پدر به‌دلیل حمایت از مادر باید کم‌تر کار کند؛ ضمن این که بزرگ‌ترین درمان کودک اوتیستیک، حضور والدین در کنار کودک و بحث عاطفی و روانی است؛ در واقع قوانین این چنینی وجود دارند، اما اجرا نمی‌شوند و در مورد خاص پرونده ما اصلا به این قانون توجهی نشد.

دیدارهای کوتاه تحت مقررات سختگیرانه

به گفته سلامتی، وی و همسرش پس از جداسازی اجباری «داریوش»؛ فقط ماهی یک ساعت آن‌ هم بدون صحبت و لمس کودک و بدون هرگونه ارتباط فیزیکی حق ملاقات با فرزندشان را داشتند.

وی ادامه داد: دلیل اعمال این سختگیری‌ها، تسهیل روند جداسازی و رفع وابستگی عاطفی است؛ در گزارش‌های مربوط به این ملاقات‌ها آمده است که داریوش تا ۱۰ روز پس از ملاقات با والدین خود نمی‌خوابد، جیغ می‌زند، هیچ‌گونه غذایی نمی‌خورد؛ در حالی‌که پنج سال از جداسازی داریوش می‌گذرد، او هیچ‌گونه غذای جامدی نمی‌خورد و فقط با شیر پروتئینی تغذیه می‌شود.

مادر «داریوش»، می‌گوید: یعنی بچه من که از ابتدا بدغذا و سخت غذا بود، اکنون فقط با مواد سمی و شیمیایی تغذیه می‌شود.

ژست حمایت از حقوق کودکان در دانمارک

مادر «داریوش» با اشاره به اینکه به‌دلیل اتفاقی که برای خانواده‌اش در دانمارک رخ داده، برای یافتن پاسخ پرسش‌های خود تحقیقات زیادی انجام داده است، اظهار کرد: در دانمارک واقعا بحث حمایت از کودک وجود ندارد؛ اتفاق مشابه با پرونده ما ۶۰ سال پیش نیز در گرینلند دانمارک رخ داد که «مته فریدیکسن»، نخست وزیر فعلی دانمارک را ناچار به عذرخواهی از قربانیان و بازماندگان حوادث مربوط کرد؛ ۲ یا سه بازمانده آن اتفاق در رسانه‌های دانمارکی درباره آزمایش‌های انجام شده روی خودشان از سوی این کشور توضیح دادند؛ با کنار هم گذاشتن این‌ها، متوجه شدم که این سیستمی است که در جهت به اصطلاح «نظم نوین جهانی» کودکان، به‌ویژه کودکان مهاجر و البته به صورت خاص مهاجرین دارای عقاید، باور‌ها و حد و مرز‌ها را جدا می‌کند تا در سیستم دانمارک حل شده و دانمارکی بار بیاید.

وی اضافه کرد: سردبیر روزنامه «اسکترابلدت» دانمارک مطلبی در این باره با تیتر «غرب وحشی کودکان را ابزار تجارت می‌کند» نوشته است؛ در واقع دانمارک از موضوع حمایت از کودکان استفاده ابزاری می‌کند تا ذهنیتی منفی را از خانواده‌هایی ایجاد کند که کودکانشان از آن‌ها جداسازی شده‌اند؛ در حالی‌که طبق آمار رسانه‌های دانمارکی جداسازی کودکان از والدین در بیش از ۹۷ درصد این پرونده‌ها به‌دلایل واهی صورت گرفته است.

سلامتی، تاکید کرد که پشت پرده این روند جداسازی کودکان از والدین بسیار گسترده است؛ از نیاز دانمارک به نیروی کار گرفته تا آن‌گونه که گفته می‌شود پول فراوان نهفته پشت این روند؛ جداسازی کودکان از والدین، آن‌ها را ناچار به ادامه زندگی در این کشور می‌کند، دانمارک از این طریق چالش‌های پیری جمیعت و نیروی کار خود را رفع‌ و رجوع می‌کند؛ ضمن این که ترس از جداسازی دیگر فرزندان، خانواده‌ها را از بچه‌دار شدن مجدد منصرف می‌کند و این‌گونه جمعیت نسل اول مهاجر و هزینه‌های به اصطلاح ادغام آن‌ها در جامعه دانمارک کاهش می‌یابد.

وی معتقد است: اگرچه نمی‌توان گفت که فقط جامعه مهاجران تحت این روند جنایت‌کارانه قرار دارند، اما آمار دانمارک نشان می‌دهد که از هر پنج کودک جداشده از والدین، چهار کودک از خانواده‌های مهاجر هستند؛ مهاجر بودن عامل موثری در این روند است و در بین خانواده‌های مهاجر، مهاجرینی که به ادعای دانمارک در سیستم ادغام نشده‌اند، بیشتر در معرض خطر قرار دارند؛ خانواده‌های مهاجر ادغام شده در واقع، خانواده‌هایی هستند که تفکرات و باور‌های دینی دارند؛ آنها کاری ندارند که مهاجران چه می‌پوشند، اما طرز فکر مهاجران برایشان اهمیت دارد.

به گفته مادر «داریوش»، در حکم دادگاه در پرونده شکایت خانواده «داریوش» در پی جداسازی، به‌صراحت قید شده که اگرچه ما در پی مشاهده اختلال‌های رفتاری داریوش احتمال ابتلای وی به اوتیسم را می‌دهیم، اما این موضوع را تایید نمی‌کنیم؛ در عین حال، والدین برای درمان اوتیسم کودک اقدام کردند.

سلامتی، گفت: ۲ سال پس از آن که ما اعلام کردیم که فرزندم مبتلا به اوتیسم است، دادگاه حرف ما را در نهایت تایید و به اشتباه خود اعتراف کرد، اما اعلام کرد که این چیزی را تغییر نمی‌دهد و کودک را به والدین باز نمی‌گردانیم، چون والدین فاقد توانایی لازم برای نگهداری کودک اوتیستیک هستند؛ بهانه‌های آنها تمامی ندارد؛ اول این بهانه را آوردند که ما صلاحیت نداریم و اکنون بهانه می‌آورند که ما نیاز‌های فرزندمان را نمی‌فهمیم؛ از اینجا من وارد بحث‌های حقوق بشری شدم.

وی با اشاره به آن چه بر سر کودکان به‌ویژه کودکان مهاجر در کشور‌های غربی از مرز آمریکا و مکزیک و کانادا گرفته تا دانمارک و سوئد می‌آید، گفت که این جنایت‌ها در بهترین حالت پنج سال پس از وقوع مورد توجه قرار می‌گیرند، اما من تلاش دارم که همین حالا به موضوع جنایت کشور‌های غربی در پوشش حمایت از کودکان بپردازم و طبیعی است که در این مسیر با موانع جدی از جمله تلاش برای تخریب خود و خانواده ام مواجه شوم.

هجمه برخی رسانه‌ها به دادخواهی خانواده‌های قربانی جداسازی

مادر «داریوش»، گفت: رسانه‌های فارسی زبان خارج از کشور بازوی کشور‌های غربی در مانع تراشی در مسیری هستند که من در پیش گرفته‌ام؛ این رسانه‌ها برای جلوگیری از تلاش برای افشاگری که خلاف روایت دروغین آن‌ها از کشور‌های غربی است، حتی به اتهام‌زنی به من از طریق خبرسازی و انتشار کلیپ‌های دروغین هم دست زدند؛ در حالی‌که همه تلاش دارند بگویند که دانمارک شادترین مردم دنیا را دارد، من با مستندات می‌گویم که دلیل این امر، استفاده بالای دانمارکی‌ها استفاده از قرص‌های ضد افسردگی است؛ پس طبیعی است که آن‌ها برای جلوگیری از آشکار شدن حقایق ناگوار حقوق بشری در غرب به تقابل با من برخیزند، اما من که اکنون یک پژوهشگر نقض حقوق بشر از طریق بررسی مصادیق متعدد از جمله خودم هستم، به افشاگری براساس اسناد و مدارک ادامه می‌دهم؛ با آمار و اسناد به شما می‌گویم که تحت ادعای حمایت حقوق از کودکان در کشور‌های غربی یک جنایت در جریان است.

داریوش را پس از جدایی از خانواده به یک خانواده اسلام ستیز سپردند

وی در مورد خانواده‌ای که دانمارک سرپرستی «داریوش» را به آن‌ها داد، گفت: مسلمان بودن ما نقش مهم و تاثیرگذاری در انتخاب خانواده‌ای که داریوش به آن‌ها سپرده شد، داشت؛ آنها از همان ابتدا داریوش را به یک خانواده اسلام‌ستیز افراطی سپردند؛ این خانواده در فیس‌بوک در زمینه اسلام‌ستیزی فعالیت دارند؛ پس از توهین نشریه فرانسوی «شارلی ابدو» به پیامبر اسلام(ص)، این خانواده طرفدار پروپاقرص این اهانت‌ها بودند و آنها را به اشتراک می‌گذاشتند؛ هنگام واگذاری سرپرستی «داریوش» به این خانواده، برای من این پرسش پیش آمد که آیا سپردن کودک من که نماز خواندن را از من تقلید می‌کرد (این موضوع در گزارش ارزیابی خانواده ما هم آمده بود)، به این خانواده اسلام‌ستیز اتفاقی است؟

سلامتی، ادامه داد که در بررسی‌های خود با سه کودک جداشده از والدین که اکنون حدود ۴۰ سال سن دارند، آشنا شده و در جریان سرنوشت غمبار آن‌ها قرار گرفته است؛ کودکانی که تحت آزمایش‌های دارویی قرار گرفتند و اکنون شکایت‌هایشان به‌دلیل وضعیت نامناسب روانی و ذهنی متعاقب آزمایش‌های صورت گرفته و تاکید بر عدم صلاحیت عقلی در دادگاه‌ها رد می‌شود.

چالش های قانونی که به در بسته خورد

سلامتی درباره اقدام‌های حقوقی خود برای باز پس گرفتن فرزندش، گفت: طی ۲ سالی که کودکم تحت حضانت خانواده اسلام‌ستیز دانمارکی قرار داشت، ما همه راه‌های قانونی را رفتیم؛ در همه دادگاه‌های داخلی دانمارک از جمله اولیه، تجدیدنظر و عالی طرح شکایت کردیم و همه عینا اعلام می‌کردند که خانواده داریوش فاقد صلاحیت هستند و دستور شهرداری در این پرونده ملاک عمل است؛ در حکم هیچ‌یک از این دادگاه حرفی از سوءرفتار با کودک، اعتیاد والدین، حتی تجاوز به کودک به‌عنوان دلیل جداسازی نیامده است؛ همه حکم‌ها فقط به دلیل فرض خطر معقول آشکار در آینده صادر شده‌اند و این ماده قانونی است که براساس آن کودکم را از من گرفتند؛ طبق این قانون یعنی ماده ۵۸.۲ تاکنون هزاران کودک از خانواده‌هایشان جداشدند.

وی با اشاره به بی‌فایده ماندن طرح شکایت در دادگاه‌های داخلی دانمارک گفت که تصمیم گرفتیم که به دادگاه حقوق بشر اروپایی شکایت کنیم.

مادر «داریوش»، گفت: دادگاه حقوق بشر اروپایی در یک کلام نوشت که دانمارک درباره این پرونده تصمیم می‌گیرد و شما حق درخواست تجدیدنظر ندارید؛ ضمن این که تا یک سال هم حق طرح مجدد شکایت را ندارید؛ این هم از حقوق بشر اروپایی!

بازگشت به ایران برای ادامه مبارزه جهت پس گرفتن فرزند

سلامتی با اشاره به اینکه سفارت ایران در دانمارک در پرونده بازپس گرفتن فرزندش همکاری نکرد، گفت: من مجبور شدم که خلاف میل خودم، فرزندم را آنجا بگذارم و به ایران بازگردم تا از ایران مستقیم پیگیری کنم؛ نظر وکیل پرونده این بود که در صورت عدم سکونت در دانمارک و ترک اقامت این کشور، دیگر تحت قوانین دانمارک نیستید و به‌همین خاطر، دلیلی وجود ندارد که قوانین دانمارک در رابطه با شما اجرا شود.

وی همچنین افزود: سفارت ایران در در دادگاهی که یک سال‌و‌نیم پیش برای «داریوش» برگزار شد، شرکت کرد، اما به جای طرح درخواست بازگرداندن «داریوش» به ایران، خواستار بازگرداندن آن به والدین شد؛ قاضی هم به صراحت اعلام کرد که والدین به‌دلیل عدم صلاحیت چه در صورت سکونت یا عدم در دانمارک حق تحویل گرفتن کودک را ندارند؛ این نقض قوانین بین‌المللی و قوانین دانمارک است؛ قوانین بین‌المللی، کنوانسیون حقوق کودک و ماده ۶۸ قانون داخلی دانمارک می‌گوید که کودک باید در صورت عدم سکونت والدین در این کشور به سفارت کشور متبوع تحویل داده شود.

مادر «داریوش»، بیان کرد: ۲ سال از زمان ترک اقامت من و شش ماه از زمان ترک اقامت همسرم و بازگشتمان به ایران می‌گذرد؛ اقامت داریوش به اقامت من وابسته بود؛ با ترک اقامت من، اقامت «داریوش» هم باطل می‌شود، اکنون «داریوش» بر چه اساسی اقامت دانمارک دارد؟ دادگاه پاسخی برای پرسش وکیل پرونده در این رابطه نداشت. وی تاکید می‌کند که فرزندش رسما گروگانی در دست دولت دانمارک است.

سلامتی، عنوان کرد: سخنی که قاضی دادگاه گفت این بود که براساس قوانین بین‌المللی و کنوانسیون حقوق کودک، از آنجا که «داریوش» زیر ۱۸ سال است، یا باید تحویل صاحبان حضانت یعنی والدین شود که به گفته دادگاه فاقد صلاحیت هستند یا باید تحویل کشورش داده شود.

«سلامتی» با اشاره به اینکه اطلاع‌رسانی این موضوع به وزارت امور خارجه تاکنون بی‌فایده مانده، گفت: در واقع، دادگاه گفته که این موضوع بین‌المللی به وزارت خارجه ۲ کشور مربوط است؛ اکنون ۹ الی ۱۰ ماه است که از آن دادگاه گذشته، اما همچنان اقدامی صورت نگرفته است؛ من این موضوع را با مدیرکل کنسولی و رئیس شورای عالی ایرانیان و... مطرح کردم و همگی به‌صورت جدی دستور پیگیری دادند، اما همچنان اقدامی نشده است. مادر «داریوش» می‌گوید که فرزندش تابعیت ایرانی دارد و فقط دولت ایران می‌تواند در مورد حضانت وی تصمیم‌گیری کند.

ارتباط بسیار محدود خانواده با داریوش

«سلامتی» می‌گوید که در شش ماهی که از بازگشت پدر «داریوش» به ایران می‌گذرد، ارتباطی جز یک تماس تصویری پنج دقیقه‌ای با وی وجود نداشته است؛ این ارتباط هم به‌دشواری به‌دست آمد.

پدر «داریوش» نیز در بخشی دیگر گفت: تا پیش از بازگشت به ایران همان ماهی یک ساعت حق ملاقات با فرزندم را تحت قوانین سخت‌گیرانه داشتم؛ به من می‌گفتند که نباید به بچه نزدیک شوی، مگر این‌که خودش بخواهد.

مادر «داریوش» نیز در مورد وضعیت فعلی فرزندش، گفت: «داریوش» اکنون در یک مرکز بهزیستی نگهداری می‌شود؛ «داریوش» ما را می‌شناسد و از دیدن ما خوشحال می‌شود، اما با یادآوری لالایی‌ها، شعر‌ها و حرف‌های گذشته عصبی می‌شود؛ من ویدئو‌هایی از «داریوش» دارم که نشان می‌دهد وی به شدت از لحاظ روحی و روانی آسیب دیده است.

سلامتی، ادامه داد: در ویدئوی مربوط به دیدار آخر داریوش و پدرش، وی پدرش را در آغوش گرفته و در حالی‌که به دوربین نگاه می‌کند، به ناظران این صحنه می‌گوید که دوست دارم این صحنه طولانی و همیشگی باشد.

به گفته مادر «داریوش»، یکی از موارد نقض حقوق بشر در رابطه با داریوش ممنوعیت سخن گفتن وی به زبان فارسی است؛ این در حالی است که داریوش فارسی متوجه می‌شود.

«حیدری» با اشاره به قوانین دانمارک، اظهار کرد: براساس قوانین این کشور کودک جداشده از والدین باید به کسانی سپرده شود که قرابت‌های مذهبی، زبانی، فرهنگی، ... با خانواده مبدا داشته باشند؛ آنها به اعتراض ما در این باره پاسخی ندادند؛ آنها حتی «داریوش» را به مدرسه ایرانی‌ها نمی‌فرستند، این در حالی است که طبق قوانین خودشان، «داریوش» باید به مدرسه ایرانی‌ها برود.

وجود نمونه های مشابه بسیار

«سلامتی» در ادامه گفت که در مسیر مبارزه برای بازپس گرفتن فرزندش با خانواده‌های زیادی آشنا شد که مشکلات مشابهی داشتند؛ در پرونده‌های مشابه خانواده‌های ایتالیایی، مراکشی، ... با ورود وزارت خارجه کشور‌های متبوع با هدف استرداد کودکان جداشده از والدین در دانمارک، این فرآیند به سرعت و در بازه زمانی ۲۰ روز تا یک ماهه انجام شد.

مادر «داریوش» با اشاره به وجود مشکل جداسازی کودکان از والدین در کشور سوئد، گفت: پس از این که ما یک پویش به نام «بدون فرزندم هرگز» را راه‌اندازی کردیم، والدینی که دولت سوئد کودکانشان را از آنها جدا کرده بود، نیز پویش مشابهی راه‌اندازی کردند؛ این پویش‌ها منجر به انتشار خبر‌ها و گزارش‌های زیاد در زمینه جداسازی کودکان از والدین شد. به گفته مادر «داریوش» بهانه‌های جداسازی کودکان در دانمارک بسیار واهی هستند؛ مثلا در یک مورد، زنی که پس از تصادف یکی از پاهایش کوتاه‌تر از دیگری شده بود، با جداسازی فرزندش به‌همین دلیل مواجه شد. 


وی با اشاره به گستردگی موضوع جداسازی کودکان از والدین در دانمارک و شکل‌گیری انجمن‌های متعدد برای دادخواهی در این رابطه، اظهار کرد: در حال حاضر گروهی که فرزندانشان به دست دولت دانمارک از آنها جدا شده‌اند، وجود دارد، اما امکان فعالیت ندارند، زیرا در آن کشور آزادی بیانی وجود ندارد و شبکه‌های اجتماعی مانند فیس‌بوک ویدئو‌های بارگذاری شده آنها را مسدود می‌کنند.

«سلامتی»، افزود: ما باهم دورادور ارتباط داریم و باهم همدردی می‌کنیم؛ شمار گروه‌های این چنینی در حال افزایش است؛ بسیاری از این خانواده‌ها حتی از بچه‌دار شدن مجدد می‌ترسند، زیرا این احتمال وجود دارد که فرزندشان از آن‌ها گرفته شود.

وضعیت نگران کننده داریوش

مادر «داریوش» با اشاره به وخامت اوضاع فعلی فرزندش، گفت: متاسفانه جدایی سبب وارد شدن آسیب‌های بیشتر به داریوش شد؛ شرایط «داریوش» اکنون بغرنج است؛ آن‌ها در حالی ما را متهم به عدم درک درست نیاز‌های داریوش می‌کنند و با همین بهانه فرزندمان را از خانواده‌اش جدا کردند که خودشان حتی با فاصله زمانی زیاد متوجه بیماری وی شدند؛ بزرگ‌ترین نیاز داریوش عاطفی است و سراتاپای وجودش کمبود محبت است؛ وی تحت فشار زیاد قرار دارد.

سلامتی، می‌گوید: در ویدئویی که از «داریوش» دارم، وی مرتبا خودش را مخاطب قرار می‌دهد که سریع باش، فقط ۱۰ دقیقه زمان داری، ۲ دقیقه فقط وقت داری؛ این نتیجه رفتار خشونت بار با فرزندم است که بیمارتر شده است؛ در گزارش خود کشور دانمارک آمده است که طیف اوتیسم داریوش پیشرفت کرده است.

پدر «داریوش» همچنین در مورد مشکل تغذیه فرزندش که سبب شده وی به شدت وزن کم کند، گفت: کودکان اوتیستیک به‌راحتی غذا نمی‌خورند، اما در مهدکودک راس ساعت غذایی را در اختیارش قرار می‌دهند، حالا اگر بچه آن را بخورد یا نخورد، غذا را به دلیل اتمام وقت ناهار برمی‌دارند؛ این در حالی است که ما از روش‌های مختلف برای غذا دادن به او استفاده می‌کردیم.

درخواست خانواده داریوش

والدین «داریوش» در پایان تاکید کردند: فارغ از اینکه من و پدر «داریوش» چه کسانی هستیم، داریوش یک شهروند ایرانی است؛ اینکه می‌گویم «داریوش»، منظورم صرفا فرزند خودم نیست، بلکه همه کودکان ایرانی هستند که از خانواده‌هایشان جدا شده اند؛ خواسته من از مسئولان این است که بر طرف‌های دانمارکی جداکننده فرزندان از خانواده‌هایشان فشار لازم وارد شود تا کودکان را به خانواده‌هایشان بازگردانند؛ کنوانسیون حقوق کودک تاکید دارد که کودکان باید در کنار خانواده باشند و حق دارند از زبان و فرهنگ مادری برخوردار باشند؛ با فرض وجود قانونی که اجازه نمی‌دهد این کودکان هرگز نزد خانواده‌های خود بازگردند، آیا نباید حقوق «داریوش» و دیگر کودکان مانند بهره‌مندی از فرهنگ و زبان مادری و نگهداری نزد خانواده‌های مسلمان و ... محقق شود؟

به گفته والدین «داریوش حیدری»، نخست‌وزیر دانمارک در تبریک سال نو گفته بود که امسال ۵۰ هزار کودک دیگر جهت رفاه و حمایت از آنان از خانواده‌ها جدا می‌شوند؛ این اذعان رسمی به معنای ادامه روند جداسازی کودکان از خانواده‌هایشان است.

 

ارسال نظر: