به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ستاد حقوق بشر، خروج یکجانبه دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا از برجام و تهدید وی مبنی بر بازگشت فوری تحریمهای هستهای ایران از یک سو واشنگتن را در نگاه متحدینش غیرقابل اعتماد جلوه داد و از سوی دیگر، گمانهزنیها درباره آینده برجام را افزایش داد.
اینکه رابطه تجاری ایران و اتحادیه اروپا بعد از کارشکنیهای آمریکا چگونه خواهد بود، از هم اکنون در هالهای از ابهام فرورفته است. در این میان، جنگافروزی رژیم صهیونیستی نیز، جو روانی حاکم بر منطقه را بیشازپیش سنگین کرده است.
ادیب مقدم رئیس مرکز مطالعات ایرانی مدرسه مطالعات شرقی و آفریقایی دانشگاه لندن است.
آمریکا با نقض برجام از آن نیز خارج شد. دلایل این امر چه بود؟
اجازه دهید بحث را با این مطلب آغاز کنم که درحال ورود به دورهای تاریخی و تاثیرگذار در عرصه سیاست جهانی هستیم. دورهای است آبستن خطراتی واقعی برای همه جهان. همانگونه که در مصاحبههای پیشین که زمان آنها به بعد از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بازمیگردد، گفتهام؛ دونالد ترامپ خطرناکترین مرد جهان در تاریخ معاصر بشری است.
حمایت از وی به منزله حمایت از هرجومرج و جنگ است. دولت وی آمیزهای از سوسیوپاتی (خودشیفتگی) با رویکردی ناهنجار و ناآگاهانه نسبت به مسائل سیاسی است- امری که در تاریخ معاصر آمریکا چندان رایج نبوده است و گونهای منحصراً شریرانه از روانشناسی ناسیونالیسم است.
با توجه به این ارزیابی، ترامپ واقعاً راهبرد کلانی ندارد و رویکرد وی کاملاً ارتجاعی است. دولت وی از بابت پیشرفتهای ایران بهویژه در عراق و سوریه به سطح هشدار رسیده است. در این بافت ژئوپلیتیکی، آمریکا و متحدینش، بهویژه رژیم صهیونیستی، بهسرعت توان مشت آهنین خود را در پیشبرد سیاستهای خارجیشان از دست دادهاند.
بهناگهان، حقایق جدیدی در عرصه میدانی عیان شده است. این رئیسجمهور آمریکا (ترامپ) ذهن نظامیگرایانهای دارد. بنابراین، برایش غیرممکن است که با رویکردی دیپلماتیک به این حقایق جدید واکنش نشان دهد. درعوض، دلمشغولی دولت ترامپ جفت و جور کردن جبهه ضد ایرانی شده است که بهلحاظ تاریخی اقدامی اشتباه است.
با توجه به نقض صورت گرفته از سوی آمریکا وظایف سایر متعاهدان به توافق هستهای چیست؟
در مصاحبههای پیشین با روزنامه تهران-تایمز، از احتمال تعهد اتحادیه اروپا به توافق هستهای سخن گفتهام. این یک واقعیت است. حتی انگلستان هم در این زمینه از سیاستهای آمریکا فاصله گرفته است.
این نشانهای از انزوای دولت آمریکا در خصوص مسئله برجام حتی در جمع متحدین نزدیک است. این به منزله پیکربندی جدیدی در آنچه به عنوان «غرب» میشناسیم است- غربی که بهنظر نامنسجمتر و تکهتکهتر از گذشته به نظر میرسد.
ارزیابی من این است که اتحادیه اروپا مشاغل اروپایی را از گزند تحریمهای فراسرزمینی آمریکا حفظ میکند. ما هنگام معرفی قانون تحریمهای ایران-لیبی (ایسا) از سوی دولت کلینتون هم شاهد چنین دینامیکهایی بودیم.
حتی آن موقع نیز شرکتهای اروپایی به تجارت با ایران ادامه دادند. از سوی دیگر، اینکه ایران فراتر از برجام به مذاکره با اتحادیه اروپا ادامه میدهد، حائز اهمیت است. اروپا بالاخره راه خود به تاریخ جهان را باز میکند و ایران نیز باید مترصد فرصتهایی که سیاست خارجی اروپا پیش پایش میگذارد، باشد.
چرا ترامپ در یک سو در حال تلاش برای صلح با کره شمالی است و در دیگر سو برجام را نقض کرد؟
دولت ترامپ به کره شمالی به چشم یک تهدید ژئوپلیتیکی که قابلیت تسلط بر منطقه را دارد، نگاه نمیکند. مسئله کره شمالی منحصراً درباره عوامل هستهای است. اما درباره ایران، مسائل بسیار فراتر از این است.
ایران قدرتی منطقهای است که فراتر از حلقه کنترل آمریکا در منطقهای عمل میکند که برای حداقل ۴ دهه بر آن تسلط داشته است. مسئله نفت، اسراییل، اسلام و خلیجفارس درمیان است. اینجا مخاطراتی بهمراتب بیشتر از شبهجزیره کره مطرح است.
ایران باید روابطش با کشورهای منطقه را تقویت کند، به تلاش برای (آشتی) با عربستان سعودی ادامه دهد و رابطه میان دولت و ملت ایران را مستحکم کند. همکاری هرچه نزدیکتر با ایرانیهای خارج از کشور که بر مبنای پروژههای فرهنگی مشترک باشد نیز از اهمیت بسیاری برخوردار است. همانگونه که در مصاحبههای قبلی گفتهام، برای رسیدن به این هدف، سفارتخانههای ایران در دیگر کشورها باید فعالیت بیشتری دراینزمینه از خود نشان دهند.
آیا در فضایی که آمریکا تحریمهای هسته ای را باز می گرداند، شرکتهایی که در زمینه های منع شده با جریمه مواجه می شوند جرات سرمایه گذاری و تعامل اقتصادی با ایران را خواهند داشت؟
دولت ترامپ تاجاییکه بتواند به تحریک ایران و تلاش برای صدمهزدن به کشور، ادامه میدهد. این وضعیت تا برگزاری دور بعدی انتخابات ریاستجمهوری آمریکا ادامه خواهد داشت. تنها راه تقویت برجام و نجات تجارت ایران از شر تحریمهای وحشیانه آمریکا، توسل به ابزارهای قانونی است. خطر واقعی از جانب گستاخی پاتولوژیک آمریکا در رهبری سیاست خارجی این کشور است.
دلیل حمله رژیم صهیونیستی به دمشق بلافاصله بعد از اقدام ترامپ در خصوص برجام چیست؟
بیشک، کابینه نتانیاهو از جو مساعد بینالمللی برای آغاز حملات خود بهره برده است. تلآویو از بابت وضعیت سوریه بهویژه مساله بلندیهای جولان بسیار ناآرام است. درآینده نزدیک، اسراییل به این درک میرسد که راه گریزی از حقایق آسیای غربی ندارد و نمیتواند با رویکردی نظامیگرایانه سیاست خارجی خود را پیش ببرد.
دیپلماتها باید با واقعیت روبرو شوند و بهتدریج، تلاش خواهند کرد که خود را با شرایط امنیتی جدیدی که بر منطقه حاکم میشود، وفق دهند. در این پیکربندی نوظهور، کابینه نتانیاهو بهگونهای فزاینده، همزمان با توفیق حزبالله و متحدینش در لبنان، از اعمال کنترل بر تحولات سیاسی منطقه عاجز میماند.
اسراییل توانایی به تسلیم واداشتن کشورهای اطراف از راه آزار و اذیت را از دست داده است. شاید این مسئله مجالی به جامعه اسرائیل برای درک این واقعیت جدید بدهد که بخشی از این منطقه پیچیده است و باید هماهنگ با آن اقدام کند. نیروهای زیادی در آن کشور وجود دارد که در راستای تحقق چنین هدفی کار میکنند.