X
GO
اخبار
تاریخ انتشار: یکشنبه 12 آذر 1402
تعداد بازدید خبر : 121
تاریخ ثبت : دوشنبه, 13 آذر,1402 | 09:53 ق.ظ
تاریخ انتشار : یکشنبه, 12 آذر,1402 | 08:42 ق.ظ
تاریخ آخرین بروزرسانی : دوشنبه, 13 آذر,1402 | 10:20 ق.ظ

۲۰ نکته مهم که در مورد جنگ غزه نمی‌دانید

  • ۲۰ نکته مهم که در مورد جنگ غزه نمی‌دانید

«دیوید سوانسون» نویسنده و فعال ضد جنگ آمریکایی ۲۰ نکته کلیدی را در مورد جنگ غزه که کمتر به آن پرداخته شده است، مطرح کرد.

به گزارش سایت ستاد حقوق بشر، «دیوید سوانسون» نویسنده و فعال ضد جنگ آمریکایی در یادداشتی که در وبگاه worldbeyondwar منتشر کرده، به ارائه ۲۰ نکته کلیدی در باب ماهیت و ابعاد مختلف جنگ غزه پرداخته است. نویسنده در این گزارش راهبردی این نکات را مطرح می‌کند: 
 

جنگ غزه، جنگی آمریکایی و با مدل ترجیحی دولت آمریکاست
 

جنگ غزه، جنگی آرمانی برای دولت آمریکا و دلالان اسلحه آمریکایی است که دولت آمریکا کنترل چندانی را بر آن‌ها ندارد. در واقع، این جنگ، جنگی است که در قالب آن از تسلیحات آمریکایی از سوی اسرائیل استفاده می‌شود؛ اما تحولات میدانی جنگ توسط غیرآمریکایی‌ها به پیش برده می‌شود.

جنگ اوکراین، جنگ عربستان سعودی علیه یمن و جنگ کنونی غزه، از جمله جنگ‌هایی است که در قالب آن‌ها، جان نیرو‌های آمریکایی به صورت محدود تهدید می‌شود؛ با این حال، این جنگ‌ها، الیگارش‌های آمریکایی را به نحو قابل توجهی از حیث اقتصادی تقویت می‌کنند.

 البته که در قالب برخی دیگر از جنگ‌ها و درگیری‌های بین‌المللی نظیر جنگ‌های سوریه، عراق، لیبی، جنگ ایران و عراق، جنگ مکزیک علیه کارتل‌های مواد مخدر، جنگ جهانی دوم و بسیاری از دیگر جنگ‌های این چنینی نیز شاهد آن بوده‌ایم که طرف‌ها، تسلیحات آمریکایی در اختیار داشته‌اند.

مزیت تبلیغاتی در عدم استفاده از نظامیان آمریکایی، جلوگیری از ایجاد تلفات گسترده برای نیرو‌های آمریکایی است، با این حال شاهد چالش‌هایی نیز در این حوزه برای آمریکا هستیم؛ زیرا وقتی مردم در آمریکا علیه یک جنگ موضع‌گیری می‌کنند که در قالب آن شمار بسیار کمی از نیرو‌های آمریکایی حضور دارند، این بدان معناست که آن‌ها هیچ نیاز و منطقی را برای تداوم آن نمی‌بینند و اساسا ضرورتی نمی‌بینند از افرادی که پیش‌تر کشته شده‌‍‌اند، دفاع کنند.
 

جنگ غزه، جنگی علیه نظمِ قانون محور و نه برای آن است
 

در یک ماه گذشته، مخالفت‌های دولت آمریکا موجب منتفی شدن تصویب یک قطعنامه از سوی سازمان ملل متحد جهت برقراری آتش‌بس در خصوص جنگ غزه و متوقف کردن کشتار فلسطینی‌ها در چارچوب این جنگ شده است. در سال‌های گذشته، آمریکا، اقدام به وتوی ۴۶ قطعنامه که همگی علیه اسرائیل بودند، کرده است.

سی و چهار مورد از این قطعنامه‌ها مرتبط با جنایات اسرائیل در فلسطین و علیه فلسطینی‌ها و نیاز به برقراری صلح بوده است. رئیس‌جمهور آمریکا شاید از نظم جهانی قانون محور سخن بگوید، با این حال، او اصلی‌ترین کشور سواستفاده کننده از حق وتو در دنیا را رهبری می‌کند.

دولتی که دلالان اسلحه در آن جولان می‌دهند و به نحوی فاحش اقدام به نقض حقوق بشر و توافقات خلع سلاح می‌کند و البته که واشنگتن از جمله اصلی‌ترین مخالفان محاکم قضایی بین‌المللی نیز است. اسرائیل با تسلیحات آمریکایی اقدام به کشتار می‌کند و البته که از حمایت‌های آمریکا در امر پیگرد قانونی خود نیز برخوردار است.

در زمانی نه چندان دور در گذشته، «ولودیمیر زلنسکی» رئیس جمهور اوکراین عنوان کرد که سازمان ملل متحد باید حق وتو را حذف کند. اگرچه وی در این موضع‌گیری خود تا حد زیادی معطوف به حق وتوی روسیه بوده است، با این حال، من انتظار دارم که دلال تسلیحاتی در واشنگتن به سرعت به وی توضیح داده باشند که چرا باید سکوت پیشه کند و اوکراینی‌ها را همچنان به عنوان گوشت دمِ توپ حفظ کند.

جنگ غزه به نحو گسترده‌ای به مثابه اقدام و جنگِ پلیس جهان علیه آنچه جنایت حماس خوانده می‌شود، معرفی می‌گردد. با این حال، این جنگ بمباران مردم بی‌گناه، نقض قانون و نه نقض اجرای آن به حساب می‌آید. اسرائیل با ادعای اینکه در جریان عملیات هفتم اکتبر، در واقع چیزی شبیه به حادثه یازده سپتامبر آمریکایی‌ها را تجربه کرده است، در حقیقت به این مساله اذعان کرده که هیچ جنایتی را تحت تعقیب و پیگرد قرار نمی‌دهد، بلکه در عوض در ارتکاب به جنایت، با آزادی عمل کامل رفتار و اقدام می‌کند.
 

این یک جنگ است. یک نسل کشی است و اغلب جنگ‌ها در واقع نسل‌کشی است
 

از ۷ اکتبر تاکنون، میزان تلفات اسرائیل چه در غزه و چه در اسرائیل، در قیاس با تلفاتی که آمریکایی‌ها در عراق و افغانستان متحمل شده‌اند، از تناسب برخوردار نیست و میزان تلفات اسرائیلی‌ها به مراتب بالاتر بوده است. سرعتِ کشتار، موضع‌گیری‌های مقام‌ها، حضور کاربران شبکه‌های اجتماعی و برگزاری اعتراضات گسترده در اقصی نقاط جهان، همه و همه ماهیتی متفاوت و افراطی را دارند. با این حال، این جنگ اوکراین است که بی‌قاعده است نه جنگ غزه. برای بیش از یک قرن، اغلب جنگ‌ها در میدان‌های نبرد رخ نداده‌اند، یا اغلب سربازان را کشته‌اند و عمدتا شبیه به تصور مردم عادی از جنگ‌ها بوده اند.

 نسل کشی به معنای کشتار و قتل عام، اقدام با نیت عامدانه جهت نابودسازی کلی یا جزئیِ یک گروه ملی، قومی، نژادی و مذهبی و دیگر گروه‌های این چنینی قلمداد می‌شود. اغلب جنگ‌ها در واقع کشتار‌های یک طرفه‌یِ افراد عمدتا غیرنظامی هستند و هرگونه استدلالی دال بر این مساله که یک جنگ، نسل کشی نیست، بایستی بیش از آنکه بر عمل متمرکز باشد، بر لفاظی‌ها و موضع گیری‌ها تمرکز کند.

در مورد جنگ غزه، لفاظی‌های اسرائیل نیز آشکارا مرتبط با اهداف و نیات آن برای نسل‌کشی فلسطینی‌ها هستند. بمباران یک ملت با این استدلال که بخشی از کشته شدگان، اعضای دولتِ آن‌ها هستند و آن دولت دست به جنایت زده یا رئیس جمهور آمریکا اعلام کرده که نابودی یک دولت از طریق قتل و کشتار مشروع است، به هیچ عنوان از وجاهت قانونی و مشروعیت برخوردار نیست. مسلما اگر یک کنشگر خارجی اقدام به بمباران ایالات متحده آمریکا کرده و تا کنگره این کشور را نابود کند، دیگر دولت آمریکا از یک‌چنین استدلال‌هایی حمایت نمی‌کند.
 

 جنگ غزه جدا از تاریخ ایجاد اسرائیل در سال ۱۹۴۸ نیست، بلکه نوعی تداومِ آن است
 

پس از گذشتِ چندین دهه این نکته بسیار مهم است که توجه داشته باشیم دانشجویان آمریکایی هیچ‌گاه با واژه نکبت رو به رو نمی‌شوند. این نکته مهم است که اسرائیل در سال ۱۹۴۸ به واسطه جنگ و تروریسم و از طریق کشتار خانواده ها، بیرون کردن چیزی در حدود ۷۵۰ هزار فلسطینی از خانه و کاشانه خود و تخریب ۴۰۰ روستا ایجاد شده است.

البته که دانستن این مسائل چندان هم سخت نیست. کتاب‌های فراوانی، حتی کتاب‌های کُمیک در این زمینه منتشر شده‌اند. فیلم‌های زیادی در مورد آن ساخته شده‌اند. نرم افزار‌هایی وجود دارند که شما می‌توانید، با استفاده از آنها، محل روستا‌های نابود شده را روی گوشی خود مشاهده کنید و البته هزاران امکان مشابه دیگر نیز وجود دارند. با این حال، یک صنعت عظیم و بزرگ به دنبال لاپوشانی این موضوع است و داستان و افسانه‌هایی دیگر را روایت می‌کند و به شما هشدار می‌دهد که کتاب‌های مذکور را نخوانید و از نرم افزار‌های مذکور نیز استفاده نکنید.
 

جنگ غزه به شیوه‌ای انسانی انجام نمی‌شود و اساسا شاهد یک چنین مساله‌ای نیستیم
 

این ایده که شما می‌توانید اقدام به ارتکاب جنایت و کشتار دسته جمعی در سطح و مقیاسی وسیع کنید و این اقدام خود را به واسطه ارسال غذای کافی جهت تغذیه شمار محدودی از مردمی که همچنان در خطر مرگ و کشته شدن هستند، مشروعیت بخشی کنید، به همان اندازه‌ای مفید است که مثلا به ساکنان نیویورک گفته شود که در جریان حمله اتمی به این شهر، به مکان‌های مسقف پناه برند.

 ایجاد توقف برای مجاز دانستن پاکسازی قومیتی و طرح و برنامه‌ریزی برای حملات بعدی، به یک جنگ، ماهیت انسانی نمی‌بخشد. گروه‌های حقوق بشری از ارتش اسرائیل می‌خواهند قبل از بمباران هر خانه‌ای، اقدام به صدور هشدار کند، در حقیقت در حال حمایت از چیز دیگری هستند. چیزی که هر چه بتوانیم آن را بنامیم، قطعا حقوق بشر نیست.

 گروه‌های حقوق بشری که خواستار اصلاحیه‌هایی بر یک لایحه در کنگره آمریکا جهت ارسال کمک‌های بیشتر تسلیحاتی به اسرائیل هستند و تاکید می‌کنند که تسلیحات مذکور باید به صورت قانونی استفاده شوند و برخی تسلیحات قانونی به طور کلی نباید استفاده شوند، در حقیقت در حال بزک کردن یک رویداد نادرست هستند. اگر نشود با تسلیحات و نوعی از جنگ که در مسیر نسل‌کشی موضعیت می‌یابد، مخالفت کرد، باید از خود بپرسیم که حقیتقا با چه چیزی باید مخالفت کنیم؟
 

اسرائیل دروغ می‌گوید و این مساله مهم نیست
 

داستان‌سرایی در مورد سربریده شدن نوزادان، پنهان کردن نقش اسرائیل در گشودن آتش به روی شهروندان اسرائیلی، وانمود کردن به اینکه زیر یک بیمارستان در غزه مرکز فرماندهی حماس است و غیره، همه و همه جلوه و نمود‌هایی از دروغ‌های اسرائیل در بحبوحه جنگ غزه را به نمایش می‌گذارند. اسرائیل، کلکسیونی از دروغگویی را در جریان جنگ غزه به نمایش گذاشته است.

 با این حال، حتی اگر این ادعا‌های آن، درست هم بودند، این رژیم باز هم یک درصد مشروعیت پیدا نمی‌کرد تا اقدامات خود با محوریت نسل‌کشی علیه فلسطینی‌ها را مشروعیت بخشی کرده و یا توجیه کند. نباید مردان، زنان، کودکان و نوزادان بی‌گناه را قتل عام کرد؛ تنها به این دلیل که دولت آن‌ها اقدامی را انجام داده یا نداده است. شما نمی‌توانید و نباید بخواهید که به انسان‌ها بگویید چه دولتی داشته باشند، مگر اینکه آن‌ها را دعوت کنید تا به نحوی برابر در یک دولت ائتلافی مشارکت داشته باشند.
 

قتل عام غیرنظامیان حرکت درستی نیست
 

ما مطالب زیادی را در قالب آنچه مردم، جنگ تبلیغاتی با محوریت این مساله که چه کسی غیرنظامیان را می‌کشد یا نمی‌کشد، می‌شنویم. با این حال، در عین حال که اشاره به این موضوع بی‌ادبانه و نادرست به نظر می‌رسد، اساسا کشتار و قتل غیرنظامیان، امری قابل قبول نیست. نه حتی اگر آن‌ها با اختیار و مشتاقانه داوطلب شده باشند و نه حتی اگر آن‌ها در یک مرکز نظامی استخدام شده باشند، نه حتی اگر آن‌ها انسان‌هایی دوست داشتنی باشند و نه حتی اگر منفور و متهم به ارتکاب وحشی‌گری باشند.

 نه حتی اگر آن‌ها درصد قابل توجهی از کشته‌شدگان را تشکیل دهند و نه حتی اگر آن‌گونه که در اغلب جنگ‌های مدرن شاهد هستیم، آن‌ها بخش کوچکی از تلفات را تشکیل دهند. جنگ، در نوع خود یک جنایت و وحشتی است که همیشه و همیشه و همیشه، مواردی را در بر می‌گیرد. مردم نسبت به آن‌ها اعتراض دارند و از جمله آن‌ها می‌توان به شکنجه، تجاوز، تخریب خانه‌های مسکونی و گرسنگی اشاره کرد. ما نیز بایستی به قتل و کشتار انسان‌های غیرنظامی و بی‌گناه معترض باشیم.
 

جنگ و تعصب، مخالف یکدیگر نیستند بلکه باید آن‌ها را شریک هم دانست
 

اگر شما با جنگ‌افروزی حکومت اسرائیل مخالفت کنید، خیلی زود به شما برچسب‌های پوچی نظیر اینکه یهودی‌ستیز هستید، زده می‌شود. در عین حال، افرادی که از یهودیان متنفرند یا می‌خواهند یهودیان به نابودی جهان و انتقال مسیحیان به سرزمین جادویی و موعود کمک کنند، به مثابه افرادی که یهودی‌ستیز نیستند، تلقی می‌شوند. دلیل این موضوع نیز این است که آن‌ها با جنگ موافق هستند. با این حال، واقعیت این است که جنگ متاثر از تعصبات افکار و ایده‌های مذهبی، نژادپرستانه و ملی گرایانه است و اساس این تعصبات توسط جنگ تقویت می‌شوند.

در این زمینه کافی است به خشونت و نفرتی که در ایالات متحده آمریکا به مسلمانان و یهودیان روا داشته می‌شود، توجه کنیم. سانسور، مجازات و محکوم کردنِ حامیان صلح، فقط و فقط شبیه به ریختن بنزین روی آتش است. در این رابطه، اسرائیل تحرکات قالب توجهی را با هدف تحریک جنگ و تنش انجام داده و می‌دهد.
 

 آتش بس ثابت می‌کند که دیپلماسی راهگشا است و از شروع مجدد درگیری‌ها مشروعیت زدایی می‌کند
 

اگر شما صحبت کنید و کشتار را متوقف سازید و زندانیان را مبادله کنید، سپس با وانمود کردن به این موضوع که طرف دیگر فقط زبان خشونت را می‌فهمد، نمی‌توانید قتل عام جنون‌آمیز را از سر بگیرید و ادعا کنید که هیچ گزینه دیگری ندارید.
 

 توهم دو دولت، راهگشا و کمک کننده نیست
 

نه تنها دیگر هیچ سرزمینی برای دولت غیراسرائیلی در فلسطین باقی نمانده و اغلب بخش‌ها با آوار و ویرانی رو به رو است، بلکه هواره نوعی عدم انسجام در طرح ایده تشکیل دو دولت اسرائیل و فلسطین به نحوی که به صورت مسالمت‌آمیز در کنار یکدیگر حیات داشته باشند، وجود داشته است.

در این زمینه به طور خاص باید به ماهیت آپارتایدی حکومت اسرائیل اشاره کرد که علیه همه به جز یک گروه مذهبی، اعمال تبعیض می‌کند. تا زمانی که ایده دو دولت به مثابه گامی به سوی یک کنفدراسیون و سپس یک دولت غیرآپارتایدی که حقوق همه را محترم می‌شمارد، حرکت نکند، تداوم گفتن این مساله که من حامی راهکار دو دولت هستم، راهگشا و کمک کننده نیستند.
 

مناطق به شدت گرم جهان، عاری از دولت خواهند شد
 

فلسطین بیش از دو برابر میانگین جهانی گرم است و شاهد ۳ درصد کاهش ریزش‌های جوی در ۳۰ سال گذشته بوده و البته که می‌تواند انتظار کاهش ۳۰ درصدی بیشتری را نیز تا سال ۲۱۰۰ داشته باشد. بخش‌های ساحلی نوار غزه که احتمالا اغلب بخش‌ها یا تمامی مناطق غزه را در بر می‌گیرد، زیر آب خواهند رفت. رودخانه‌های موجود در منطقه نیز که به دریا می‌ریزند، خشک می‌شوند. موضوعی که همسو با افزایش درجه حرارت در دریا خواهد بود.
 

جنگ نوعی حواس پرتی، تفرقه، انحراف، توهم و فاجعه است
 

ما همگی در بحبوحه جنگ غزه، جنگ اوکراین را فراموش کرده‌ایم. جنگی که راهبرانِ آن نیز به دروغ‌های خود اعتراف می‌کنند و بر پایان یافتن آن تاکید دارند. حتی بیشتر و بزرگتر از این مساله، ما بحران‌های غیراختیاری را نیز فراموش کرده‌ایم. در این رابطه می‌توان به تغییرات اقلیمی و کنفرانس COP۲۸ اشاره کرد. شما تا چه میزان در مورد طرح‌های مختلف با محوریت آن شنیده‌اید؟

کوشش‌های فراگیر و همه جانبه، جهت مخاطب قرار دادنِ جهانیِ فجایع انسانی و زیست محیطی به واسطه حفظ نهاد جنگ و اصرار بر رقابت دولت‌ها و جنگ به جای همکاری، با چالش و مانع رو به رو شده‌اند. اکنون شما می‌توانید صلح‌سازی را یک توهم در نظر بگیرید، این در حالی است که بشریت نمی‌تواند در حالی که روند گرم شدن گسترده کره زمین همچنان ادامه می‌یابد از بقا و تداوم حیات خود صحبت کند.
 

هر روز تداوم جنگ، خطر جنگی گسترده‌تر و حتی جنگ اتمی را به دنبال دارد
 

جنگ‌ها قابل کنترل نیستند. موضوعی که تا حدی ناشی از طرف‌های دیگری است که وارد آن‌ها می‌شوند. طرف‌هایی نظیر ایران، عراق، یمن یا لبنان و متعاقبا کشور‌هایی که از منظر جغرافیایی به محل جنگ غزه دورتر هستند. بایستی اذعان کرد که جنگ سازان و تحریک‌کنندگان جنگ، عملا در حال تشویق و ترغیب سناریو‌های آخر الزمانی هستند.
 

تامین مالی چهار جنگ نشانه‌ای از یک جامعه منحط و همچنین ناامیدی است
 

پیشنهاد «جو بایدن»، رئیس جمهور آمریکا مبنی بر تامین مالی چهار جنگ به طور همزمان (برای اسرائیل، اوکراین، تایوان و مرز مکزیک) -البته که همگی آن‌ها هنوز به مرحله جنگ همه‌گیر نرسیده‌اند-نشانه‌ای از این موضوع است که تا چه اندازه جنگ از منظر دولت آمریکا به پدیده‌ای عادی تبدیل شده است و اساسا مخالفت با آن از سوی آمریکایی‌ها سخت شده است.

با این حال، این موضوع در نوع خود نشانه‌ای از ناامیدی آمریکا نیز محسوب می‌شود. دلیل این موضوع نیز این است که تفرقه و اختلافات در کنگره آمریکا، تامین مالی جنگ‌های مختلف در یک زمان را به امری بسیار دشوار تبدیل می‌کند. این بدان معناست که واکنش‌های ما جهت توقف جریان ارسال تسلیحات به اسرائیل و یا در مناطق مورد منازعه از سوی آمریکا، اگر ما نمایندگان واقعی را در کننگره آمریکا می‌داشتیم، امکان تحقق پیدا می‌کردند.
 

ما زیادی هستیم، آن‌ها کم هستند
 

نظرسنجی‌ها (که از بسیاری جهات محدود هستند) نشان می‌دهند که مخالفت با تداوم جنگ در اوکراین و ارسال تسلیحات بیشتر به این کشور، در حال افزایش است و در عین حال، در مورد جنگ غزه نیز ما از روز اول با اکثریت قابل توجهی جهت خاتمه دادن به جنگ غزه رو به رو بوده‌ایم. علاوه بر این، اکثریتی از دموکرات‌ها، اگر نگوییم هرکدام از آن‌ها، خواستار پایان ارسال تسلیحات به اسرائیل هستند.
 

کنشگری فعال از نقشی محوری برخودار است
 

آتش‌بس در نوار غزه به دلیل کنشگری فعال بین المللی به دست آمده است. موضوعی که ناشی از سازماندهی و آموزش طولانی مدت است. اگر آتش‌بس حفظ شود و یا تجدید گردد، دلیل اصلی آن کنشگری فعال در عرصه بین‌المللی است. ما به کنشگری غیرخشونت آمیز بیشتری نیاز داریم. بی تفاوتی نسبت به جنگ غزه بایستی کمتر شود و در بحبوحه تحولات سیاسی نظیر انتخابات، باید مانع از این شد که رویدادی نظیر جنگ غزه به دست فراموشی سپرده شود.

با این حال، ما نیاز داریم تا آن‌هایی که با جنگ غزه مخالف هستند، با آن‌هایی که با جنگ اوکراین مخالف هستند و آن‌هایی که با نظامی‌سازی مرز‌ها مخالف هستند و آن‌هایی که مخالف با برخی مقدمه چینی‌ها برای جنگ با چین هستند، نظیر رویه مشابهی که در دهه‌های گذشته در رابطه با روسیه دنبال شده، احساس همبستگی کنند و به یکدیگر نزدیکتر شوند. ما با یکدیگر قوی‌تر هستیم و درک و فهم ما از مشکل و بحران زمانی که مشکل، یک جنگِ به خصوص نیست و معطوف به خودِ بیماری جنگ است، قوی‌تر و بیشتر است.
 

 ما نیاز به اولویت بخشی به نظامی زدایی و خلع سلاح هسته‌ای داریم
 

اگر هدف، بقا است، ما نیاز داریم تا یک اولویت جدی را برای توقف تولید و ارسال، مبادله و فروش، استفاده و ذخیره‌سازی تسلیحات کشتار جمعی به ویژه تسلیحات هسته‌ای لحاظ کنیم. این موضوع لزوما مساله‌ای خبرساز نمی‌شود. حتی یک تجمع و راهپیمایی برای صلح نیز در برخی موارد تجمعی در راستای منافع یک طرفِ جنگ و یا در بهترین حالت، یک جنگ خاص، نامیده می‌شود. با این حال، ما باید با هر جنگی و به طور کلی، صنعت جنگ مخالفت کنیم.
 

دولت‌ها تلاشی برای پایان دادن به جنگ‌ها نمی‌کنند
 

دولت‌هایی که جنگ‌ها را تشویق و تحریک می‌کنند، به طور کلی، این اقدام را به این علت انجام می‌دهند، زیرا فکر می‌کنند که جنگ‌ها برای آن‌ها از نظر سیاسی حامل مزیت و منفعت هستند. آن‌ها این تصور را ندارند که خاتمه دادن به جنگ‌ها به نفع آن‌ها است. آن‌ها همچنین فکر نمی‌کنند که کسی جرات کند تا نقش آن‌ها در بحبوحه جنگ‌ها را بگیرد.

 شما اسب‌ها را در میانه یک رقابت جدی تغییر نمی‌دهید. موضوعی که «سیندی شیهان» به عنوان یک فعال ضد جنگ نیز به آن اشاره داشته است. با این حال، این مردم هستند که جنگ‌ها را خاتمه می‌دهند و حتی همین مردم نیز به عمر دولت‌ها پایان می‌دهند و اگر به «جانسون»، و «ریچارد نیکسون»، و «جورج بوش پدر»، و تعداد بی‌شمار دیگری از رهبران سیاسی، در راهبرد‌های سیاسی‌شان شانسی داده می‌شد، حتما در آن راهبرد‌ها ایجاد تغییر می‌کردند و در مورد تصمیماتشان بازنگری می‌کردند.
 

 دکترین مونروئه بایستی پس از کشته شدن ده‌ها میلیون نفر به یاد آورده شود
 

با توجه به ۲۰۰ سالگی دکترین مونروئه، تحولات در شماری از کشورها، به صورت نمادین آن را دفن خواهد کرد. با این حال، ما نیاز داریم تا این دکترین به معنای واقعی کلمه دفن شود. دکترینی که با غرور، دورویی و خصومت‌ورزی به مدت دو قرن همراه بوده است.
 

پایان دادن به پدیده جنگ، راه حل است
 

همچون برخی ساختار‌های تاریخی نظیر دوئل، برده‌داری و دیگر ساختار‌های به ظاهر دائمی از ثبات و خوبی و آرامش، جنگ نیز باید برچیده شود. جنبش صلح از متحدان و مشاورانی در جنبش‌های مختف برخوردار است که خواهان برچیده شدن پلیس، زندان‌ها و دیگر سازوکار‌ها و نهاد‌های مساله‌دار هستند. زمان آن فرا رسیده تا به جهانی قدم بگذاریم که ورای جنگ است.

منبع: صدا و سیما


 

ارسال نظر: