X
GO
آرشیو از سال 1388 تا مرداد 1399
تاریخ انتشار: دوشنبه 26 خرداد 1399

بازخوانی فاجعه گرین وود، یکی از وحشتناک ترین کشتارهای نژادی در آمریکا

99سال قبل در چنین روزهایی محله گرین‌وود در شهر تولسا واقع در ایالت اوکلاهاما که به بهانه اتهام واهی حمله به یک زن سفیدپوست توسط نوجوان سیاه پوستی به نام دیک رولند مورد تهاجم و یورش سفید پوستان قرار گرفت که نتیجه آن ویران کردن و آتش زدن هزاران خانه و بازار و همچنین قتل عام صدها تن از ساکنان سیاه پوست بود.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ستاد حقوق بشر، دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا قصد دارد برای کمپین انتخاباتی خود به به ایالت اوکلاهاما سفر کند و در مقابل شهردار از ترامپ خواسته به خاطر کرونا از رفتن به این شهر خودداری کند. اما دلیل این درخواست از سوی شهردار صرفا به خاطر کرونا نیست و از افزایش نگرانی ها درباره همزمانی سفر ترامپ با سالگرد فاجعه کشتار جمعی گرین وود در این ایالت حکایت دارد.

از کشتار نژادی گرین وود چه می دانیم؟

99 سال قبل در چنین روزهایی محله گرین‌وود در شهر تولسا واقع در ایالت اوکلاهاما که به خاطر سکنه سیاه پوستش به"خیابان دیوار سیاه" شهرت داشت، به بهانه اتهام واهی حمله به یک زن سفیدپوست توسط نوجوان سیاه پوستی به نام دیک رولند مورد تهاجم و یورش سفید پوستان قرار گرفت که نتیجه آن ویران کردن و آتش زدن هزاران خانه و بازار و همچنین قتل عام صدها تن از ساکنان سیاه پوست بود. این تهاجم در سایه حمایت مسئولان محلی یک شبانه روز ادامه یافت و ابعاد این فاجعه به حدی است که هنوز محل دفن اجساد قربانیان این حادثه همچنان نامشخص است و همیشه تلاش شده است رد و شواهد این کشتار نفرت انگیز پوشیده باقی بماند.


گرین وود

19 سال قبل طی گزارشی که از این جنایت منتشر شد مشخص شد مقامات دولتی سلاح گرم و تجهیزات نظامی برای افرادی فراهم کردند که تماما سفید پوست بودند. یگان‌های گارد ملی که در این ناآرامی دخالت کرده بودند تمامی ساکنان گرین‌وود یعنی کسانی که مورد حمله قرار گرفته بودند را بازداشت کردند. و البته مطابق معمول تمام دیگر جنایات نژادپرستی در آمریکا دیک رولند نوجوان سیاه پوست تبرئه شد و اتهامات وارده به او از اساس واهی بود.

کشور لینچینگ!

کشتار نژادی سیاه پوستان در آمریکا محدود به تهاجم و غارت نبوده؛ روزنامه گاردین سال 2018 در گزارشی مفصل از عمل لینچینگ به عنوان جدیدترین شکلِ تروریسمِ نژادی علیهِ سیاهپوستانِ آمریکا نام برد که در اواخرِ قرن 19 آغاز شد.

بر اساس این گزارش، لینچینگ یا لینچ کردن شیوه ای اجتماعی و نژادی بود که با هدفِ کنترل، ارعاب و مطیع‌سازیِ سیاهپوستانِ آمریکا و قرار دادنِ آنها در یک جایگاهِ اجتماعیِ دون‌پایه صورت می گرفت و این شیوه از سالِ 1877 تا 1950 رایج بود.

عملِ لینچینگ به طورِ معمول در پیِ برخی از اتهامات نامشخص علیهِ سیاهپوستانِ آمریکا انجام می شد. ابتدا فردِ متهم اسیر می شد و سپس گروهی آشوبگر (لینچرها) گرداگردِ او جمع می شدند و خارج از مسیرِ قضاییِ متعارف و قانونی، دست به مجازاتِ او می زدند.

لینچینگ

گاردین می نویسد: هر نوع شکنجه ی جسمی که تصورش را بکنید بر سرِ قربانیِ اسیر می آوردند. در پایان هم معمولاً او را از درختی آویزان می کردند و آتشش می زدند. در اغلبِ اوقات، قربانیان مثله می شدند و اوباشِ آشوبگر تکه های گوشت و استخوانِ آنها را برای یادگاری برمی‌داشتند.

در بیشترِ موارد، این اعمال با همدستی و همراهیِ مجریانِ قانون (که غالباً بخشی از همان جماعتِ آشوبگر بودند) انجام می گرفت. وقتی شایعه ی لینچ کردنِ یک زندانی می پیچید، مأمورین هم معمولاً سلولِ او را به حالِ خود رها می کردند تا آشوبگران به راحتی بیایند و پیش از هرگونه محاکمه یا دفاعی در دادگاه، او را به قتل برسانند.

هووارد اسمید (Howard Smead)، تاریخ‌پژوه، در کتابِ خود با نامِ «عدالتِ خونین: لینچینگِ مک چارلز پارکر» (Blood Justice: The Lynching of Mack Charles Parker)، می نویسد: «هدفی که آشوبگران از لینچینگ دنبال می کردند چیزی فراتر از یک مجازاتِ معمولی بود. آنها می خواستند این فعل را به صورتِ آیینی نمادین در بیاورند که در آن، قربانیِ سیاهپوست نماینده ی کلِ نژادِ خود باشد و بدین ترتیب، برای بیش از یک جرم تنبیه شود... این عملِ هولناک هشداری به جماعتِ سیاهپوست بود تا برتریِ نژادِ سفید را زیرِ سؤال نبرند.»

یکی دردآورترین واقعیات درباره ی لینچینگ شدتِ اشتیاقی است که سفیدپوستانِ آمریکا به آن نشان می دادند. آنها آن را نه از روی اکراه یا به خاطرِ ضرورتِ پاسداشتِ سنتها، بلکه به دیدِ مراسمی فرحبش و تفریحی سالم انجام می دادند.

در یکی از سرمقاله های روزنامه ی Raleigh News and Observer در مورخه ی 1930می خوانیم: «همه ی اعضای خانواده با هم به این مراسم می آمدند؛ مادر، پدر، و حتی کودکانِ خردسالشان. لینچینگ نمایشی عمومی بود. مردها بدنِ خونینِ قربانی را با صدای بلند استهزاء می کردند، و دختران به مگسهایی که روی خونهای ریخته از بینیِ سیاهپوستان نشسته بودند، هرهر می خندیدند.»

این صحنه ها به خودیِ خود هولناک بود، و جماعتِ پیرامون اغلب با تکه تکه کردنِ جسدِ قربانی به عنوانِ یادگاری، بر توحشِ آن می افزودند.
وب دو بویس (WEB Du Bois) در زندگی‌نامه‌ی خود لینچینگِ سم هوس (Sam Hose) در 1899 در ایالتِ جورجیا را توصیف می کند. او می نویسد که بندبندِ انگشتانِ قربانی را در فروشگاهی محلی در خیابانِ میچلِ شهرِ آتلانتا به نمایش گذاشته بودند، و تکه ای از قلب و جگرِ او را نیز به فرماندارِ ایالت پیشکش کرده بودند.

در لینچینگِ رایموند گان (Raymond Gunn) که در سالِ 1931 در شهرِ ماریویلِ میزوری برگزار شد، جمعیت بالغ بر 2000 تا 4000 نفر برآورد می شد که حداقل یک چهارمِ آنها زن و کودک بودند.

نژادپرستی نمی میرد!

مرگ فجیع جرج فلوید توسط پلیس شهر مینیاپولیس یک قرن بعد از فاجعه کشتار نژادی گرین وود یادآور این هستند که «نژاد پرستی ساختاری» و «تبعیض نژادی سیستماتیک» در آمریکا با گذشت یکصد سال از حادثه گرین وود زخم کهنه ای هست که نه تنها التیام پیدا نکرده بلکه هر از چند گاهی سر باز می کند. به همین خاطر است که امروز تمامی ایالت های آمریکا و کشورهای اروپایی یکصدا به میدان جنگ و مبارزه با هرگونه مظاهر نژادپرستی ساختارمند تبدیل شده است.

حالا همزمان با سالگرد کشتار گرینوود و قتل جرج فلوید ترامپ می خواهد به اوکلاهاما برود، رئیس جمهوری که بیش از ۷۰۰ هزار تن از سکنه منطقه ای در مریلند که عمدتا سکنه سیاه‌پوست دارد، اینگونه مورد توهین قرار داد: «این مکانی که آنها در آنجا زندگی می‌کنند "تهوع‌آور، جولانگاه موش و جانوران جونده" است.» شاید هم ترامپ برای جشن گرفتن سالگرد کشتار سیاه پوستان در تولسا، قصد سفر به اوکلاهاما کرده است.


گزارش؛ علیرضا حجتی
کارشناس سیاست خارجی و روابط بین‌الملل