در مسیر تحقق تمدن نوین اسلامی و نظام سازی بدون تردید باید نگاه و نقشه راه در اندیشه امام علی علیه السلام و از سرچشمه نهجالبلاغه تصویر و ترسیم شود.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ستاد حقوق بشر، سکینه السادات پاد، وکیل پایه یک دادگستری و دانشپژوه مقطع دکتری حقوق عمومی و پژوهشگر نهجالبلاغه، در یادداشتی به عظمت اندیشه امیرالمونین علیه السلام و نوع زمامداری اسلامی در نهجالبلاغه که برابر با احیای حقوق عامه است پرداخت و نوشت: در مسیر تحقق تمدن نوین اسلامی و نظام سازی بدون تردید باید نگاه و نقشه راه در اندیشه امام علی علیه السلام و از سرچشمه نهجالبلاغه تصویر و ترسیم شود، وگرنه نوعی تدلیس و ناامیدی مردم محسوب می شود.
در این نوشتار تمرکز و تعهد و وفاداری به اصل متن نهجالبلاغه ،اخ القرآن می باشد ،و از این منظر زیبا احیای حقوق عامه به عنوان عیاالله و تکلیف ذاتی زمامدار اسلامی مورد همت نویسنده است، لذا نقطه عزیمت بحث از فراز میانی و کوتاهی از خطبه ۲۱۶ نهجالبلاغه شروع میشود. این خطبه بینظير در صحرای صفین نه بر منبر ومسجد کوفه ایراد شده است و لذا مبتنی بر فضای سیاسی واجتماعی حاکم و بر اساس ماوقعی تاریخی والبته ارائه طریق به بشریت ارزانی شده است.
بزرگترین حق ، حق زمامدار بر مردم و حق مردم بر زمامدار است؛ حق واجبی که خدای سبحان بر هر دو گروه لازم شمرد ، و آن را عامل پایداری پیوند ملت و رهبر ، وعزت دین قرار داد. پس شهروند (رعیت) اصلاح نمی شود جز آن که زمامداران اصلاح گردند و زمامداران اصلاح نمی شوند ، جز با درستکاری رعیت.و آن گاه که مردم حق رهبری را ادا کنند ، وزمامدار حق مردم را بپردازد ، حق در آن جامعه عزت یابد، و راه های دین پدیدار ونشانه های عدالت برقرار ، وسنت پیامبر (ص)پایدار گردد.
پس، روزگار اصلاح شود و مردم در تداوم حکومت امیدوار ودشمن در آرزوهایش مأیوس می گردد، نشانه های ستم آشکار ، ونیرنگ بازی در دین فراوان می گردد، وراه گسترده سنت پیامبر (ص)متروک ، هواپرستی فراوان، احکام دین تعطیل ، وبیماریهای دل فراوان شود.
مردم از این که حق بزرگی فراموش می شود ، یا باطل خطرناکی در جامعه رواج می یابد ،احساس نگرانی نمی کنند! پس در آن زمان نیکان خوار، و بدان قدرتمند می شوند ، و کیفر الهی بر بندگان ، بزرگ و دردناک خواهد بود. پس بر شماست که یکدیگر را نصیحت کنید و نیکو همکاری نمایید.
این خطبه بسیار بسیار عمیق و مملو از نکات دقیق فراوان در باب تعامل دو جانبه مردم و حاکمیت است .آن چه بر حسب اصول حکومتی و منش علوی و بر اساس نگاه کلی حاکم بر نهجالبلاغه می توان از این خطبه دریافت کرد مطابق فهم نگارنده این سطور به این شرح و توضیح مختصر است:
۱_حقوق و تکالیف متقابل مردم و حاکمیت در نگاه حاکم عادل علوی.
۲-الزامی بودن این حقوق وتکالیف به عنوان عامل پایداری پیوند ملت و زمامدار
۳_اصلاح سیستماتیک و نرمال صرفا در گرو اصلاح هر دو طرف است ،شهروندان و زمامدار هر کدام اصلاح نشود دیگری نیز روی ماه اصلاح را نمی بیند ،یعنی در نگاه علوی شهروند تراز شهروند منفعل نیست و زمامدار تراز نیز دیکتاتور و منفک از مردم نیست.
۴_عزت جامعه دائر مدار اداء دو حق است ،حق مردم بر حاکمیت وحق حاکمیت بر مردم.
۵-ثمره این حق مداری طرفین نمایان شدن عدالت و دین مداری در تمام شؤون و شقوق است.
۶_ودر ادامه حضرت رمز مأیوس شدن دشمن در آرزوهایش را ونیز امیدواری مردم در تداوم حکومت را از همین پایبندی طرفین به ادای حق یکدیگر می دانند.
۷_عدول از حق توسط هر کدام ،اعم از مردم ویا حاکمیت را زمینه از بین رفتن وحدت کلمه می دانند و دقیقا شروع نافرمانیهای مدنی توسط مردم و ستم توسط حاکمیت به پشتوانه قدرت قاهره می شود، قدرتی که در این شرایط که حق مردمان خود را ادا نمی کند فاقد مشروعیت است .
۸_در چنین شرایطی نیکان منزوی می شوند چرا که نیکان دقیقا جایی قرار میگیرند که حق همان جاست ،و بدان قدرت را به دست می گیرند و اگر افرادی که قابلیت حق پذیری ندارند مسلط شوند سنت پیامبر نه تنها گسترده نمی شود که در ضعف و کمرنگی قرار می گیرد و خدا نکند امتی درگیر زمامداران هواپرست شود ،دراین شرایط بیماریهای اخلاقی در هر دو طرف فراوان میشود حاکمیت که در دست نااهلان افتاده است صدای حق را نمیشنود و حتی مانع ایصال حق خود میشود حق خیرخواهی مردم برای خودش، نصیحه للائمه المسلمین، و مخفی ودر تاریک خانه برای شهروندان نسخه حاکمیتی می پیچد و مردم سالاری دینی تضییع می گردد و مردم نیز در تاریک خانه دیگر اسیر بیماریهای بدبینی مفرط وقضاوت زمامداران خود وچنین دیوار اعتماد فرو می ریزد.
زمامدار نظام اسلامی که حداقل یک بار نهجالبلاغه را نخواند احتمال التقاطش فراوان است، جامعه اسلامی و نظام اسلامی دو مقوله منفک از هم نیستند اداره هر کدام بدون دیگری هم جامعه را غیر اسلامی و بی ربط با ماهیت اصیل خود می کند وهم مشروعیت نظام را از باب تضییع حق مشارکت مردم در حکمرانی مخدوش می کند.
آب در کوزه وما تشنه لبان می گردیم.
یار در خانه وما گرد جهان می گردیم.