X
GO
آرشیو از سال 1388 تا مرداد 1399
تاریخ انتشار: ﺳﻪشنبه 23 اردیبهشت 1399

مهاجران در اروپا از بیگاری در مشاغل پست تا قربانی کرونا

در ساعت 11 صبح روز بیست و هشتم آوریل حاضران و مراقبان مرکز سِروی هیلز در بریتانیا برای ادای احترام به «لارنی زونیگا» یکی از قربانیان کووید – 19 که چهار روز قبل فوت کرده بود ایستاده و سکوت کرده اند.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ستاد حقوق بشر، وب سایت شبکه خبری یورونیوز در گزارشی نوشت: زونیگای 54 ساله که به تازگی و 12 سال پس از مهاجرت از فیلیپین موفق شده بود شهروند بریتانیا شود از سوی همکارانش «پرستاری محبوب» توصیف شده که فداکاری و دلسوزی اش بی نظیر بود. پس از سال ها انتظار همسر او سرانجام مجوز پیوستن به او را به دست آورده بود. او در ماه ژوئن، یعنی وقتی هنوز خبری از کووید – 19 نبود از راه رسید.

این تراژدی و بی شمار موارد مشابه دیگر نه تنها نشان از رنج بزرگ دارد که بیماری کووید – 19 می تواند در پی داشته باشد، بلکه از سوی دیگر نشان می دهد جامعه ما بر چه بنیان های سستی استوار شده است. جایی که افراد مسئول انجام دادن کارهای ضروری – مانند مراقبت از سالمندان و کودکان، ساختن جاده ها، رساندن غذا، چیدن میوه ها و چیدن کالاها در قفسه های فروشگاه ها – همیشه در زمره پایین ترین درآمدها هستند و احتمال زیادی وجود دارد که مهاجر نیز باشند. از آنجاکه این افراد امکان کار کردن از خانه را ندارند، به راحتی بیش از دیگران در معرض ویروس قرار دارند.

اگر ما می‌ خواهیم به این امر پایبند باشیم که هیچ کس را [ در برابر کروناویروس] از قلم نیندازیم. باید توجه داشته باشیم که مهاجران – مانند افراد بی خانمان، زنان و کودکانی که در خانوارهای ناکارآمد (دارای شرایط نامناسب) زندگی می‌کنند، محبوسان و ... – در طول این بحران با مخاطرات بزرگ تری روبه رو هستند. با مشخص شدن شدت اتکای جوامع ما به همین مشاغل «کم مهارت» که مهاجران برای انجام شدن آنها تلاش زیادی می کنند، اکنون باید به این نکته بیاندیشیم که بحران حاضر باید ما را به ارزیابی مجددی از چگونگی مدیریت سهم قابل توجه مهاجران در پیشبرد امور جامعه پس از کنار گذاشتن محدودیت های کرونایی سوق دهد.

کووید – 19 فعالیت‌های ما را برای چند هفته مختل کرد، اما فقط گذشت زمان می‌تواند به ما بگوید که آیا این بیماری الگوهای مهاجرتی به اروپا و نیز درون قاره سبز در بلند مدت را تحت تأثیر خود قرار خواهد داد یا نه. اگر محدودیت ها برای طولانی مدت به قوت خود باقی بماند و نرخ بیکاری با همین آهنگ شدید فعلی افزایش یابد، انتظار می‌رود که ورود به اروپا و جابه‌جایی در آن کاهش یابد. هرچند دلایل اصلی مهاجرت – یعنی نابرابری و انگیزه انسانی برای ارتقای شرایط – به این زودی‌ها از میان نخواهند رفت. به علاوه تقسیم‌بندی بازار کار نیز حاکی از آن است که حتی کشورهای کمتر ثروتمند اروپا نیز همچنان دارای کمبود نیروی کار است.

برای مثال به این نگاه کنید که فصل برداشت آغاز شده و به دلیل ناتوانی کارگران فصلی اروپای شرقی از سفر به غرب، کمبود نیروی کار جمع آوری کننده محصول بر روی زمین های کشاورزی  به شدت احساس می‌شود. این وضعیت باعث شده نیروی کار فصلی نیز در کشورهایی که از تورهای ایمنی اجتماعی ضعیف تری نیز برخوردارند بدون درآمد بمانند. از سوی دیگر مشاغل حوزه کشاورزی نیز عاجزانه از دولت ها می خواهند اجازه کار و بسیج کردن مهاجران غیرقانونی حاضر در کشورهایشان را صادر کند. چنین اقدامی می‌تواند یک راه حل کوتاه مدت باشد، اما برای بازه بلند مدت نیازمند راهکارهایی سیستماتیک تر هستیم. اگر ما می خواهیم مهاجران – به جای آنکه از طرق غیرقانونی وارد کشورهایمان شوند – مسیرهای امن و قانونی را برای این امر انتخاب کنند، ابتدا نیازمند ساختن چنین مسیرهایی هستیم.

به عبارت کلی تر، این واقعیت که دولت ها تنها زمانی که به مهاجران نیازمند به یاد آنها می افتند، عدم همدلی با مردم به ویژه در دوره مخاطرات همه گیری جهانی را آشکار می‌سازد. اگر دست کم نیاز به صدور مجوزهای موقت برای کار مهاجران غیرقانونی وجود دارد، آنها باید همچنین بدون ترس به کمک هایی ضروری دسترسی داشته باشند. همچنین فقدان همدلی در مرزهای اروپا نیز به چشم می آید؛ جایی که صدها تن از مردم در شرایطی سخت و خشن به نام سیاست های سد نفوذ اروپا به دام افتاده اند.


تصور کنید که بین 34 هزار پناهجو – شامل سالمندان، زنان باردار و کودکان – هستید که در یک اردوگاه با ظرفیت تنها 6 هزار نفر در جزایر یونان محبوس شده اند. واضح است که مقامات یونان باید آنها را به سرزمین اصلی اروپا برسانند و سایر مقامات اتحادیه اروپا نیز محل هایی را برای اسکان به آنان پیشنهاد کنند. همچنین خوب است کودکانی که همراهی ندارند نیز به دیگر دولت های اتحادیه منتقل شوند، هرچند این راهکار نیز عمق بحران را حل و فصل نمی کند.

یا تصور کنید میان افرادی هستید که توسط نیروهای ساحلی لیبی (مورد حمایت اتحادیه اروپا) به این کشور منازعه زده بازگردانده می شوید. در این صورت حتی اگر آنقدر خوش شانس باشید که به بازداشتگاه (مراکزی که مجازات هایی دلبخواهی و نامطابق با قوانین به اجرا در می آید و احتمال شکنجه نیز وجود دارد) اعزام نشوید در کشوری با بیمارستان های ضعیف که آنهم اغلب هدف حمله قرار می گیرد در معرض ابتلا به کووید – 19 هستید.

در حقیقت بیماری کووید – 19 نه تنها در ایجاد وضعیتی بد برای پناهجویان و مهاجران موثر بوده، بلکه شانس دولت های بی پروا برای بلندتر کردن دیوارهای دژ اروپا را نیز افزایش می دهد. کشورهای ایتالیا و مالت به سیاست های «بندر بسته» به طرزی موثر مردم را در دریا رها می کند؛ همچنین مالت حتی متهم به  سوء استفاده از یک ناوگان کشتی ماهیگیری برای وادار کردن مهاجران به بازگشت به لیبی متهم شده است. در همین راستا کشورهای اتریش، قبرس و مجارستان نیز دسترسی به پناهگاه ها را دشوارتر کرده اند. بوسنی نیز صدها تن را در یک اردوگاه دارای شرایطی هولناک حبس کرده و البته این سیاهه همچنان ادامه دارد.

در حال حاضر، اتحادیه اروپا باید برای افرادی که در کشورهای دارای ظرفیت پایین تر در مواجهه با این بحران گرفتار شده اند، کمک های بشردوستانه تهیه کند، نه اینکه قایق موتوری های بیشتری برای جلوگیری از حرکت مهاجران ارسال کند. اتحادیه باید شرایط مطلوب تری را برای اسکان پناهجویان در اروپا فراهم کند و آنها را درون کشورهای منتقل کند، نه اینکه آنها را به هر قیمتی دور نگه دارد. همچنین اتحادیه باید بازسازی سیستم هایی را برای مدیریت مهاجرت و پناهجویی به طرقی کارآمد و انسانی را در دستور کار خود قرار دهد. سیستم هایی که قادر به اجرای الزامات بین المللی، پاسخگویی به نیازهای بازار کار و نیز مسئولیت مشترک ما برای به کارگیری همه افزارهای موجود – از جمله سهم و توان مهاجران – برای رویارویی با فقر و نابرابری باشند.

برای همه ما درون چالش ها، فرصت هایی نیز وجود دارد تا از فداکاری و دلسوزی لارنی زونیگا، مردی که از راهی دور برای مراقبت از ما آمده بود و میان دوستانش از او به نیکی یاد می شود، درس هایی را بیاموزیم.